من موندم قدیما چجوری ۷ تا ۹ تا شکم میزایدن اونم دو سال و شیره به شیره

اونا تغذيشون خوب بوده الان حتي ابم ميخوري يه مورد شيمييايي داره توش چه برسه به بقيش ، و اونا از اول چيزاي مقوي و طبيعي ميخوردن و كار ميكردن اين باعث ميشد تغذيه طبيعي به مغز استخونشون جذب بشه اخه ما چي ميخوريم كه زيادم سر پا باشم بچه رشد كنه

قدیما زندگی نکردن ک ففکر کردن اینجوری تحت ظلم باشن خوبه و هنر کردن

اونا بچه های بزرگتر مسئول آخریا بودن.درواقع خودشون وقت و‌ انرژی برای نگهداری کوچیکه نمیذاشتن.بنده خداها تاآخر بارداری و خیلی زود باید برمیگشتن سر زمین‌کشاورزی و‌دامداری

قدیمیا اصلان بفکرنبودن الان آرتروز
بدن درد سردرد فشار....... همه مریضی
ازبس ضعیف شدن هی زاییدن
خودشون روزن حساب نمیکردن ماشین جوجه کشی بودن

برای اینکه همه مثل هم بودن نازکش نداشتن، انگار زاییدن یکی از وظایف اصلیشون بوده، در کل اصلا به فکر خودشون و سلامتیشون نبودن

مامانم گفت زنعمو بزرگه رفت تو اتاق بعدش دیدم چادرش به کمرش رفته داره نون میپزه،گفته زاییدم برو نگاه پسرم کن تو اتاقه خوابیده🤣

بارداری راحتی داشتن مثل ما نبودن

منم همینو میگم دخترم هشت سالشه میگه واقعا مامان زن عموی شما ده تاآورده چطوری آخه بهشم هم میریم پیشش میگه زنعمو چطوری 10تاآوردی تورو خدابگو😂

همونجوری که ما نمیتونیم
والا اونا استراحت تو بساط نداشتن
وای ما تا کوچیکترین دردی داریم میگن استراحت
باهمه اینا زایمان اونا راحترم بودا