۶ پاسخ

والا خودش بچه انداخت گردنمون
کاملا اماده و منتظره

قصه بگو براش تو اینستا بگردی هست با موضوع فرزند جدید.
تو بازی با عروسکا هم میتونی بهش بگی
مدام بگو با روش های مختلف.
استرس طبیعیه عزیزم شرایط جدید میشه اما نگران نباش با آرامش و توجه و محبت به فرزند بزرگتر
مسئولیت کارای بچه کوچیکتر بده بهش مثلا پوشک بیارع براش ،یا اسباب بازی بیاره براش
حساسش نکن یه وقتایی بچه رو بده بغلش با نظارت خودت
خیلی بغلش کن بوسش کن
حتی وقتی سرگرم کوچیکه ای دورادور باهاش حرف بزن بذار بفهمه حواست بهش هست
من یه چیز کوچیک میخریدم میذاشتم تو دست کوچیکه بعد صداش میکردم میگفتم وااای داداش برات هدیه خریده خیلییی تأثیر داشت یادش نمیره اصلا هنوز که هنوزه میگه اون شورت دایناسوری رو داداشی برام خریده😍😂

سلام
باوجودی ک خیلی دوست داشت خواهریابرادر داشته باشه وکلی روز شماری می‌کرد با اومدن برادرش ۱۸۰درجه تغییرکرده اصلا باهاش کنارنمیاد اذیتش میکنه لجبازشده زود قهر میکنه دائم بهونه یه چیزی میگیره یعنی روانی شدم از دستش 😭😭😭😭

من آنقدر توضیح دادم تا بالاخره گفت فقط آبجی می‌خوام وخدا هم صداشو شنید بهش آبجی داد الان بی صبرانه منتظر خدا کنه بعدشم همینجوری دوسش داشته باش

چقدر سخته

دختر منم از اول بهش گفتیم منتظره میاد شکمم بوس میکنه میگه آبجی جون کی میاد پس دلم برات تنگ شده
ولی از بعدش که به دنیا بیاد میترسم باهاش کنار نیاد یا حسودی کنه

سوال های مرتبط

مامان عسل وغزل مامان عسل وغزل ۴ سالگی
مامان آقاآکام🍭🍬🍭 مامان آقاآکام🍭🍬🍭 ۵ سالگی