۶ پاسخ

وای چه روزایی که من گریه نکردم از خستگی و تنهایی شوهرمم که کلا اهل کمک دادن نیست مگر اینکه جوری مریض بشم که دیگه هیچ جوره نتونم پاشم

آره خیلی منم نمیکشم دیگه

واي آره منم خستم اومدم منم بگم گفتم الان ميان ميريزن سرم خستم از بدو بدو خستم از جمع كردن خستم از غذا نخوردن خستم از لجبازي خستم از استرس واي كه چقدر سخته مادري حالا ميون اين همه شلوغي شوهر داري پخت و پز بور و بساب خسته مياي تو رخت خواب حالا تمكين كن اينو كجاي دلم بزارم

پسر منم هفته پیش واکسن زد دو سه روز که کشت منو از بس درد داشت و تب بعدشم که خوب شد به شدت آویزون من شده همش نق میزنه و بغل میخواد بعد واکسن هم صورتش آلرژی داد ریخت بیرون به واکسن همش میخارونه شب خواب درست نداره تا صبح همش بیداره تازه در کنار همه اینا من ی مشکلاتی هم پیش اومده الان یک ماه و نیمه خونه پدر مادرم دارم زندگی میکنم 🥲

من که دیروز واکسن 18ماهگی پسرم زدم دیروز امروز شما بگین یه ساعت من استراحت کردم خدا خودش کمکمون کنه به سلامتی بزرگ بشن همه بچه ها انشاالله

عزیزم هممون درگیریم خواب و استراحت و خلوت نداریم ولی میگذره باید قوی باشیم

سوال های مرتبط

مامان عمرم🩵جونم🩷 مامان عمرم🩵جونم🩷 ۲ سالگی