فکنید بچتون با ناراحتی بیاد بهتون بگه مامان:
خانم معلم با بچه زرنگای کلاس قرار گذاشتن رفتن شام بیرون خوردن
چی بهش میگید ک غصه نخوره؟
(دوست صمیمی بچتونم داخل اون بچه زرنگا ک رفتن بیرون بوده)

کار معلم خیلی زشت بوده تبعیض قائل شدن بین بچه ها واقعا برای بچه آسیب زننده ست
باهاش همدردی کنید و بگید که اگه شما هم تو موقعیت مشابه بودید حتما همینقدر ناراحت میشدید اون بچه به همدردی شما بیشتر نیاز داره تا راه حل
خودت تو اون موقعیت بزار و از حست بگو
راه حل نده که تو هم درس بخون تو هم فلان شو فقط همدردی کن

عین بابابزرگم چماق برمیدارم میرم مدرسه تا میتونم معلمو جلوی بقیه مثه سگ میزنم تا انتقالش بدن یه طویله دیگع
این چ‌مسخره بازیه
حالم از هرچی معلم عقده ایه روانیه دهاتیه بهم میخوره مثلا مربی آموزش و پرورشن با اسن فرق گذاشتناشون

زنگ میزنم به معلم و اون شام کوفتیشو زهر مارش میکنم ینی چی که با احساسات بچه بازی کنه

میرم میرینم به سرتا پای اون معلم بیشعور که انقدر نفهم و الاغه که بین بچه ها فرق میذاره اوسگول پلشتو تازه شکایتشم به مدیر و آموزش پرورش میکنم و کلاس یا مدرسه بچه امم عوض میکنم که تو اون محیط سمی نمونه

بگو توام تلاشتو بکن ک سالی دیگه جز اون گروه باشی عزیزم
بعدم چقد کار معلمه زشت بود هرچند ک همه ی معلما فقط ار بچه درس خونا خوششون میاد و این طبیعیه

واییی دنیارو ب اتش میکشم خانم معلم ک جای خود دارد 😕

عزیزم الان بچه خیلی ناراحته وتحت تاثیر حرفهای دوست صمیمش شده باید درکش کنی از دوستش بخواه خیلی درمورد این موضوع باهاش صحبت نکنه و جزییات وهی تکرار نکنه براش چون بچه ها چیزی که براشون جذاب باشه هی تکرار میکنن وبرای بقیه تعریف میکنن سعی کنید ی شام ببریدش بیرون وبهش بگید معلمتون ب نوبت قرارهمتون ببره شاید اینطوری شلوغ میشد وکنترلتون سخت بود.ی جوری ک فکر نکنه دوستاش ازش بهتر یا زرنگ تر بودن

بنظرم بايد با معلم برخورد قاطع بشه بايد با مدير مدرسه صحبت كرد اين رفتار خيلى آسيب زنندست…

بهش بگيد مامان جون منم نارتحت شدم از كارشون،
كار خوبى نكردن ولى اشكال نداره بجاش تو تو چيزايى
قوى هستى كه اونها نيستن،،،حتى بگيد اگر شما هم
جاى اون بوديد ناراحت ميشديد…
بگيد كه اشكال نداره و فقط كافيه بيشتر تلاش كنه

اول که به بهش میگم زرنگ و تنبلی معنی نداره اونا که نمره بهتر میگیرن توجه بیشتری به درس کردن معلمتم حتما منظور دیگه ای داشته باهاش صحبت میکنم ببینم چی میگه...بعدشم میرفتم مدرسه و پدر اون معلمودر میاوردم نمیذاشتم دیکه بچم زیر دستش باشه.... واسه همین چیزاس اصلا دلم نمیخواد تو این مملکت بی در و پیکر بچم مدرسه بره

اول اینکه با معلمش حرف میزنم دوم اینکه میگم مهم نیست قشنگم ماهم خودمون میریم شام بیرون خوش میگذرونیم میبرمش شهربازی و رستوران

يه جوري جواب ميدم كه بدونه هر ادمي بابت تلاشي كه ميكنه پاداش ميگيره

من دهن اون معلم و جر میدم قطعا

بعد هم ار صلاح ميدونى ميتونى با دوسه تا دوستش شام بريد بيرون يا ببريدشون كافى شاپ يا حتى بريد پارك بعدش هم بستنى بخوريد

مگه درس بچت ضعیفه؟