دخترم ۷ سالشه با پسر خواهرم ک ۷ سالشه میرن کلاس نقاشی هر روز خودم مببردمشون امروز به خواهرم گفتم نمیتونم شما ببر
بعد یه دفتر نقاشی که واسه دخترم گرفته بودم نمیدونم از جنسش بود هی پاره میشد با اینکه گرون خریده بودم
عوضش کردم امروز خواهرم دیده به دخترم گفته چرا انقدر اصراف کارین دفتر عوض میکنید دخترم گفته خب پاره میشد خواهرم بهش گفته از بس وحشی دخترم جواب داده خودت وحشی
خواهرم حس میکنم دشمن دخترمه
آخه دخترم ار همه نظر ار بچه خودش بهتره همش مقایسه میکنه
بعد زنگ زد بهم جقدر دخترت زبون میکشه اصلا بچه های من که ایتطور نیستن جرعت ندارن زبون بکشن
همیشه دائم داره عیب از دخترم میگیره من سکوت
امروز گقت حالا بالاخره هر بچه ای فرق دازه خب بچه شما که نباید مثل بچه من باشه
ینی قربون دهن دخترم که گفته خودت وحشی آخه بار اولش نبود
یکبار زنگ زده گوشیم دخترم برداشته گفته مامان حمومه‌خواهرم ببخشید بهش گفته ج ن د ه ای که به مامانت گوشی نمیدی

۷ پاسخ

من به جاتون بودم.
بی برو برگرد رابطه ام و با خواهرم کم و کمتر می کردم.

وای این چه حرف زشتی زده ب دخترت خوب تحمل کردی تنها نفرستشون جایی بلایی سر بچت بیاره
سعی کن رفت آمد نکنی باهاش
دخترت چند سالشه؟؟

من موندم واقعا مجبوری ک دخترتو با بچه ی اون یه کلاس میفرسی ؟

من پیام گذاشتم گهواره پاک ش کرد🤣 خلاصه اگه سلامت روان بچتون مهمه واستون قطع رابطه کنید

ببخشیدا ولی چقدر خواهرتون بی ادبه این چه بچه ای میخواد بزرگ کنه
این خانون خیلی روی روح و روان بچت تاثیر داره
رابطتونو باهاش کمتر کنید یادبگیره دهنشو کنترل کنه

به دخترت اون حرف زشت رو زده

کلا دوتا خواهر انگار نسبت به هم همیشه حس حسادت دارن

سوال های مرتبط