دعا میکنم شوهرم و خانوادش و خانواده خودم مثل خودم مریض بشم تا اینقدر دل منو به درد نیارن قضاوتم نکنن بدن درد و بیحالیمو وای تنبلی نزارن امیدوارم اونا هم مثل من شب تا صبح استخون درد بکشن تا وقتی میگم شب نتونستم بخابم نگن میخواستی بخوابی مگه جلوتو گرفتیم
تا وقتی اشتها ندارم رنگ پریده ام نگن میخواستی بخوری
هیچوقت نمیبخشمشون یه روز از دست همشون فرار میکنم میرم با بچم

(تالاسمی مینور هستم) هموگلوبین خونم همیشه ۷

اینا رو با چشم گریون نوشتم هیچوقت حلالشون نمیکنم مگه دست من بوده😞

واقعا به خیال حرف بقیه ..شماهم بیششون حرف از مریضی وبی حالی نزن که حرف روت نیارن یا ازشون فاصله بگیر

آخ که من چقدر دلم پره از خانواده شوهر ولی خونواده خودم نمی‌ذارن دست بزنم به کاری هفته آیی یکبار هم میان کارای خونم رو میکنن من دیسک شدید کمر دارم بچه رو هم نمیتونم بغل کنم

آخی عزیزم
کاش حداقل یه آدم با درک دورت بود همون میشد دلخوشیت من کل دنیا هم ناراحتم کنه دلم به خواهرم خوشه
دوستی خواهری نداری ؟

عزیزم بی خیال بقیه ادما عادت دارن همیشه همه رو به ناحق قضاوت میکنن

اخی عزیزم ناراحت نباش