۱۵ پاسخ

سلام اره

عزیزم‌ تا چند‌ ماه اینطوری هستی‌ ولی کم‌ کم‌ قلق‌‌ اش دستت‌ میاد خوب میشی

دختربزرگم کم کم بزرگترک شدیکسال ونیمش ک شددیگ باخودم میبردمش بیرون مسافرت تفریح الانم۶سالشه بیرون میبرمش کافی شاپ میبرمش سینماهمینجور میخوام ببینم میشه باشگاه هم ببرمش حالاهم منتظرم دخترکوچیکم بزرگتربشه بعدهردوشونوباهم ببرم

من سرهردوتادخترم تا۴۰روزگیشون سختم بودچون نمیتونستم بیرون برم واینجوری بعد۴۰روزه اشون برنامه ریزی میکردم یه تایمایی هردوتاشونومیزارم پیش مامانم یاهمسرم بعدمیرم بیرون
هفته دیگ هم باشگاه میخوام برم خیلی خودمومحدودنکردم با بچه ها بیشتربابرنامه پیش رفتم بیرون رفتنام تفریحام البته باهمسر

خیلی

سلام نه هروقت دلم خواست یکی دوساعت میزارمش پیش مامانم میرم بیرون

نه چون میدونم فقط چهل روز باید خونه باشم، بعدش دیگه هم بچه جون میگیره و نگرانی ها ازبین میره، هم خودم میتونم بیرون برم

سلام اره گلم من همش گریه میکنم ی جور دیگه شدم شیرم هم کم شده بچه همش گریه میکنه

بسپار ب مادرت یه دور برو با شوهرت بزن

سلام بلی ولی عادت میکنی

با یک نوزاد شش ماهه در شهر غریب منو تنها گذاشت و امروز تا فردای عاشورا رفت تهران می تونست منو ببره شهر خودمون بعد بره زور که نیست خیلیا احساس مسئولیت پذیری رو یاد نگرفتن ....

ومن که شش ماهه زایمان کردم هنوز این حسو دارم چون همراه خوبی از اول نداشتم منظورم همسرمه هیچوقت همراه خوبی برام نبود از مردانگی فقط اینو بلده که بخرد و خوراک بخره بیاره همین ،ببخشیدا جلو‌گاوم‌میارن می ریزند می خوره ولی آخر سر می برند کشتارگاه ...

سلام عزیز اره بابا. تا سه ماه این ناموزونی هورمونی وجود داره. و اینکه واقعا خب یه تغییر یهوییه.

اره خب ولی مامانم خونمونه میرم یه دور میزنم میام تا قبل غروبی

سلام من کاملا برعکس شمام عاشق بچم و همش میگم کی بشه ب دنیا بیاد تا باهام آزادانه بگردیم چون الان ک حاملم و قبلشم ک عقد کرده بودم بعد یکماه اومدم خونه خودم باردار شدم کلا هیچ تفریحی نداشتم بخاطر شرایطم بی صبرانه منتظرم بیاد تا باهاش عشق و حال کنم😗🫠

سوال های مرتبط