سوال های مرتبط

مامان کمیل مامان کمیل ۲ سالگی
ميگما آدم کاش همیشه برای شنیدن خبر خوشحالی و شادی بیاد سونو
چقدر خوبه، وقتایی که میومدم ولو با استرس صدای قلبش و بشنوم، یا دست و پای کوچولوش و میدیدم
اللن با درد اومدم، سنگ دادم و آزمایش
منتظرم جوابش آماده بشه
(زنگ زده بودم خواهرم مرخصی گرفته بود و اومد باهم اومدیم) از اونورم زنگ زدم همسرم که بیا کمیل و بگیر لطفا(محل کارش نزدیک بود به بیمارستانی که اومدم) دیگه اون اومد کمیل و گرفت یکم داره راش میبره بیرون، منو خواهرم نشستیم (برای کمیل از این تبلیت جادویی ها خریده که مثلا بشینه) کمیل که هیچ توجهی نکرد، خودمون از اونموقع نشستیم به بازی کردن🫤😂
از دوز و حدس اسم، تا نقاشی کشیدن و حدس خاطره
خیلی باحال بود، با نقاشی تلاش می‌کنیم که یه خاطره رو ترسیم کنیم و اون یکی باید بگه چه خاطره ای
هم سخته هم باحال
گفتم بگم اونایی که از این تبلت ها دارن انجام بدن😂
ان شالله دفعه ی دیگه بیام سونو تشکیل قلب🥰😂🤗خدارو چه دیدی
بگن الان همه چیت خوبه و دردت بیخود بوده، بعدم برم و همسرم قبول کنه و اقدام کنیم و نی نی جدید🤗😂🥰
من دلم نی نی میخاد کی پساخگوعه😂😂😂
اینو در حالی دارم میگم که جونم از صبح دراومده از درد عرق سرد ریختم و التماس خدا رو کردم که بهم توان بده تا یکی برسه کمکم👀