۶ پاسخ

لابد زیادی بهش بها میدید
محبت کردن جای خودش دعوا جای خودش
بعضی وقتا دعوا لازمه بدونه کارش اشتباهه

ببین گلم این نظر من هستش که محبت نوازش جای خود قانون و بها دادن جای خود بعضی جاها باید جدیت به خرج بدی بعضی جاها باید بی‌تفاوت بود گلم نمیشه که میگن تا ۷ سالگی نباید بگی بکن نکن ولی این کار درست نیست چون بچه با همون اخلاق بزرگ میشه دیگه نمیشه تعغیرش داد جلوش رو گرفت والا این نظر منه

دقیقا ما هم با دخترم همینطوری هستیم اما همش لج میکنه با هیچکس نمیسازه خییلی خییلی هم منو اذیت میکنه

دقیقا پسر منو گفتی

عین دختر من جیغ می‌کشه خودشو بالا پایین می‌کنه فوش میده بی ادب میشه خیلی خسته میشم از دستش بخدا کم

با مشاور صحبت کردی

سوال های مرتبط

مامان آئین مامان آئین ۴ سالگی
مامان مهتا مامان مهتا ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم همش گریه جیغ بهونه مارشه جدیدا تو‌شلوارش جیش می‌کنه پی پی می‌کنه وقتی گریه می‌کنه پارک میبرم بازی کنه همش رو. وسایل بقیه رو میگیره برا خودشون میده میزنم البته همه اینا وار پارک یادگرفته تف می‌کنه آب دهنشو جمع می‌کنه می‌ریزه روفرشی لباس تو پارک یکی تاپ سوارشه آنقدر جیغ وگریه بیاد پایین اگه نه غلط میزنه رو زمین همه نگاه میکنم یه دوست پیداکردم میرم خونش میگه ببخش اعصاب دخترتو ندارم بچم یادمیگیره ازبس گریه می‌کنه تو‌شلوارش پی پی می‌کنه داغون شدم لب به غذا نمیزنه چهارصبح می‌خوابه تازه خواب بعداز ظهر و گرفتم خودمم بی‌کس هیچکسی ندارم پناه ببرم بهش خسته میشم شوهرم همش بهم فحش میده بااین تربیت. کردند خودمم کلافه از تنهایی اعصابشو‌ندارم آنقدر گریه می‌کنه بااینکه خیلی بهش محبت میکنم هرچی میخوادبایدبگیرم اگرنه آنقدرگر یه می‌کنه تا بالا بیاره دوروزه باهاش حرف نمی‌زنم شبا که چه عرض کنم پنج صبح عادت داره دستش رو بندازه دورگ ردنم بخوابه این دوروزه حواس میدم اونورسمتم میاد دوستم گفت ممدقلی از اینترنت دانلود کن اینقدر عذابت نده دانلود کردم همش میگه میترسم گریه می‌کنه شلوارشو خیس می‌کنه مردم از دست این بیطرف که هیج جاجام نی براش
مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
بچه ها کیا بچه هاشون آروم و مظلومن؟! شاید بگین خوشی زده زیر دلت بچه ارومی داری و دنبال شیطون میگردی . اما پسرم خیلی بچه آرومیه. از کوچکتریش خودم همیشه باهاش بازی میکردم با مرتب پارک و بیرون میبردمش که با بچه های دیگه بازی کنه ...از همه کارام میزدم باهاش وقت میگذروندم چون دیرتر به حرف اومد که کمتر تلوزیونو و اینا ببینه ...الان خیلی خوب شده حرف زدنش ولی درکل آرومه....از همون کوچیکی اگه براش تلوزیون میذاشتم اصلا از صبح تا شبم باشه از همون جلوش بلند نمیشه و نگا میکنه خیلی علاقه داره و من همیشه همه چی رو دوشمه که اینکار و کنم حوصله اش سرنره یا سمت گوشی و تلوزیون نره بازی کنه ‌...با تمام تلاشهامم بازم بچه ی زیاد اجتماعی نیست ....با بچه خواهر شوهرم سه ماه فرقشونه اون دختره . تقریبا روحیاتشون مثل همه اونم دختر آرومیه ولی اون خیلی زودتر ب حرف افتاد با اینکه همیشه ی خدا گوشی دستشه....غصه ام میگیره که من باید این همه بابت همه چیز حرص بخورم . الان حامله ام با تمام مشکلاتم سر شب بردمش پارک با بچه ها بازی کنه همون اول طفلی بچه خورد زمین سرش درد گرفت تا آخر دیگه نه راضی میشد بیایم خونه نه از کنارم بلند شد بره برا بازی خیلی ناراحت شدم .....بچه ی زیادی هم اطرافمون نیست تو رده سنی ک با هم کنار بیان بتونن بازی کنن