بچه ها کیا بچه هاشون آروم و مظلومن؟! شاید بگین خوشی زده زیر دلت بچه ارومی داری و دنبال شیطون میگردی . اما پسرم خیلی بچه آرومیه. از کوچکتریش خودم همیشه باهاش بازی میکردم با مرتب پارک و بیرون میبردمش که با بچه های دیگه بازی کنه ...از همه کارام میزدم باهاش وقت میگذروندم چون دیرتر به حرف اومد که کمتر تلوزیونو و اینا ببینه ...الان خیلی خوب شده حرف زدنش ولی درکل آرومه....از همون کوچیکی اگه براش تلوزیون میذاشتم اصلا از صبح تا شبم باشه از همون جلوش بلند نمیشه و نگا میکنه خیلی علاقه داره و من همیشه همه چی رو دوشمه که اینکار و کنم حوصله اش سرنره یا سمت گوشی و تلوزیون نره بازی کنه ‌...با تمام تلاشهامم بازم بچه ی زیاد اجتماعی نیست ....با بچه خواهر شوهرم سه ماه فرقشونه اون دختره . تقریبا روحیاتشون مثل همه اونم دختر آرومیه ولی اون خیلی زودتر ب حرف افتاد با اینکه همیشه ی خدا گوشی دستشه....غصه ام میگیره که من باید این همه بابت همه چیز حرص بخورم . الان حامله ام با تمام مشکلاتم سر شب بردمش پارک با بچه ها بازی کنه همون اول طفلی بچه خورد زمین سرش درد گرفت تا آخر دیگه نه راضی میشد بیایم خونه نه از کنارم بلند شد بره برا بازی خیلی ناراحت شدم .....بچه ی زیادی هم اطرافمون نیست تو رده سنی ک با هم کنار بیان بتونن بازی کنن

۱۱ پاسخ

عزیزم واقعاخوشی،زده زیردلت به مروراجتماعی میشه نگراتیت الکیه دختربچه هابلامیشن پسرادیرکامل میشن پسرمنم بازی نمیکنه اخه الان سن بازیشون نیست ولی ازسال اینده به دوستلشون میگن بیافوتبال اگه بچه ات سالمه غصه واس چیه

دخترا اصولا زودتر زبون باز میکنن شاید دلیل علمی نداشته باشه ولی من زیاد اطرافم دیدم و اینکه واقعا خیلی خوبه پسرت ارومه پسر منم زیاد تی وی میبینه ولی خییییلی شیطونه هرجا برم عذابم از دستش خسته و کوفته برمیگردم تازه حرفای بقیه ک میگن چرا اینجوری میکنه چرا اونجوری میکنه چقدر شیطونه اینا ب کنار...شما ک بارداری واقعا خدا بهت لطف کرده پسر اروم داده واسه اجتماعی شدنشم ببرش مهد یا کلاس

مهد کودک یا کلاس نقاشی ویا ورزشی ببرش اجتماعی میشه عزیزم.اروم بودن تو خون ی سری از ادماس من خودم ی ادم خیلی ارومیم از بچگی مامانم میگ ی جا میشستی خودتو سرگرم میکردی ساعت ها مشغول ی کتاب میشدی و دردسری نداشتی ....

اصلا نگران نباش این حرف منو یادت بمونه،دومی همچییین از دلت در بیاره.....

پسر منم همبنطوره من گذاشتمش مهد حرف زدنش بیشتر شد و روحیه اش شادتر شده ولی اونجاهم با مسی بازی نمیکرد از مهر بردم پیش۱ثبت نامش کردم خیلی خوشش اومده و خیلی بهتر شده دیشب توو خونه همش بازی میکرد شماهم حتما ببر یا مهد ساعتی بذار یا کلاس ثبت نامش کن بکمم خودت راحت میشی

سعی کنید بیشتر با باباش وقت بگذرونه روی اجتماعی بودنش تاثیر داره

ببرش باشگاه عزیزم اجتماعی تر میشه ولی چه اشکالی داره هر ادمی یه شخصیتی داره حتی ما ادم بزرگام همه مثل هم نیستیم یکی ارومه درونگرا یکی پر انرژی

دقیقا پسر منم اینطوریه آروم و خجالتی

انگار پسر منو توصیف ‌کردی
همه میگن چقدر آقاست
ولی دوست داشتم کمی شیطون تر باشه
به نظرم مربوط به همین زیاد تی‌وی دیدن و دیر حرف زدنشون باشه

عزیزم هر بچه ای یه مدله قرار نیس همه شرو شور باشن که حالا خوبه دوتا زلزله مثل من داشتی روزی شونصد بار اشکتو در میاورد🤣
الکی داری حساسیت نشون میدی بچه ها هم مثل ما هر کدوم یه جور هستن قرار نیس با هم مقایسه شون کنیم

ببرش کلاس عزیزم اگه برات مقدوره خیلی خوبه

سوال های مرتبط

مامان نازدونه مامان نازدونه ۴ سالگی
خواستیم بریم پارک دخترم بازی کنه ماهم حال وهوامون عوض شه بدار اعصابم خرد شد چرا بچه من با بقیه بچه ها متفاوته اینقدر تو پارک وقتی بقیه بچه ها می دون کنار دخترم رد بشن این یه حالت ترس داره که خودم می فهمم وایمیسته با احتیاط اونا میان رد میشن میرن سرسره بعد میگف از سسره بزرگ دستمو بابا بگیره اونم چند بار گرفت بعد گفتیم حالا خودت بیا باباش پایین سرسره و استاد منم کنار اومد گریه کرد بعد عصبی بشه مارو میزنه باباشو زد جدیدا هم میگه خر یاد گرفته اونم گفت بریم اومدیم از بچگی هم همیشه بردیم پارک اکثرا میگف نمی خوان زیاد بچه باشه اونجا وقتی خلوته خوب بازی می کنه چکار کنم نمی دونم چرا این طوریه یه مادری گف چه بچه سوسول بعد گف بچه را سوسول بار آوردن ولی دختر من خیلی کارهاش مستقل انجام میده خیلی مهارت داره مثلا نقاشی پازل ساختمان یه چیزای جالب طراحی می کنه تو مهمانی ها با بچه های آروم خیلی خوب بازی می کنه اما یه بچه شیطون داریم با اون راه نمیاد
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
بچه ها جاریم تو زندگیش مشکل داره که شاید ۵۰ درصد مقصر خودش باشه نمیدونم ولی بچه اش یه سال از بچه ی من بزرگتره و خیلی عصبی هست و پرخاشگر من با مادرشوهرم یه جا زندگی می‌کنیم و اون هفته ای یکی دو بار میاد اینجا و دوست داره با بچه ام بازی کنه لچه ی منم اونو دوست داره ولی اون نهایتا ده دقیقه با ش بازی کنه باقیش دیگه فقط اذیت میکنه و همش میگه من باهات قهرم و باهات بازی نمیکنم و دست به این نزن و اشک بچمو درمیاره اهل دویدن و بازی نیست کلا فقط میخاد بشینه یه گوشه و غر غر کنه بعدم شاید تا ۷ ساعت یا بیشتر کسی نیاد دنبالش اگه بیان بازم می‌مونن من از زندگیم میمونم چون بچم نمیاد تا وقتی اون اونجاست اگه بخوایم بیاییم شروع میکنه به گریه و زدن توسری و داد زدن و ‌کشیدن موهاش یا که دنبالمون میاد و دیگه نمیره یا دخترم هی میخاد بره اون طرف به هوای اون بارها به مادرشوهرم گفتم وقتی میاد نیا دم خونه ی ما یا به دختر من اطلاع نده ولی بازم تا میاد میادتش دم خونمون نمیدونم چیکار کنم واقعا