۱۴ پاسخ

چقد واقعا بده دلم برا این نسل واقعا میسوزه هرچقدم تو رفاه باشن اما هیچ کدوم از حس بچگی هایی ک ماتجربه کردیم اینا تجربه نمیکنن 🥹

باز خوب همون یساعتو میکنی

چرا عزیزم هم همبازی نمیشن اتفاقا خیلی بهتره حتما بیار

بزارش مهد

سلام تقریبا ۳ ساعت میبرمش پارک هر روز بقیه شم بازی و فیلم و اینا سرگرم میشه

مهد خانه بازی پارک ببر سرگرم‌کن کلاس نقاشی اشپزی خلاقیت ژیمناستیک استخر اینهمه کار

براش نقاشی بکش کار دستی درست کنین بیرون برین تو کار خونه بگو کمکت کنه هرچند بلد نیست ولی از کمک بخواه تا انجام بده مثلا بگو بیا پاک کنیم شیشه هارو یا کمد هارو جمع کنیم لباسارو تا کنیم

دختر من باابجیش میره تک حیاط بازی میگنه ینی ابجیش نیاد نمیره دوتاشونم اگ یکیشون نره اون یکی هم نمیره

بچه بیاری اتفاقا همبازی خوبی میشه
من الان دخترم هفت ماهشه
پسرم خیلی باهاش سرگرم شده
همش باهاش حرف میزنه وبازی میکنه

عزیزم بچه باید بتونه خودش ب تنهایی بازی کنه و اینکه حوصلشم گاهی سر بره ایرادی نداره کلاس نقاشی یا کلاس خلاقیت ببرش برید بیرون قدم بزنید

دقیقا خود منی من تصمیم دارم یکی بیارم چون تنهاس هیج کس نی بازی کنه باهاش ولی ی بچه ک باشه قشنگ بازی میکنه باهاش

بفرستش مهد یا باشگاه کودک

منم بی حوصلم یکم بازی می‌کنم ولی کلا بهم چسبیده نق میزنه همش😓

عزیزم اگه درتوانت هست یکی دیگه بیارالان هم بازی میشن ولی بیشترتوبزرگی بدردهم میخورن بعدشم مگه خرج ی بچه بادوتابچه چقدرفرقشه شایدماهی دوس تومن ولی میدونی ک دیگه بچت ن توبچگیش تنهاس ن توبزرگیش من خودمم میخام بیارم

سوال های مرتبط

مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
بچه ها کیا بچه هاشون آروم و مظلومن؟! شاید بگین خوشی زده زیر دلت بچه ارومی داری و دنبال شیطون میگردی . اما پسرم خیلی بچه آرومیه. از کوچکتریش خودم همیشه باهاش بازی میکردم با مرتب پارک و بیرون میبردمش که با بچه های دیگه بازی کنه ...از همه کارام میزدم باهاش وقت میگذروندم چون دیرتر به حرف اومد که کمتر تلوزیونو و اینا ببینه ...الان خیلی خوب شده حرف زدنش ولی درکل آرومه....از همون کوچیکی اگه براش تلوزیون میذاشتم اصلا از صبح تا شبم باشه از همون جلوش بلند نمیشه و نگا میکنه خیلی علاقه داره و من همیشه همه چی رو دوشمه که اینکار و کنم حوصله اش سرنره یا سمت گوشی و تلوزیون نره بازی کنه ‌...با تمام تلاشهامم بازم بچه ی زیاد اجتماعی نیست ....با بچه خواهر شوهرم سه ماه فرقشونه اون دختره . تقریبا روحیاتشون مثل همه اونم دختر آرومیه ولی اون خیلی زودتر ب حرف افتاد با اینکه همیشه ی خدا گوشی دستشه....غصه ام میگیره که من باید این همه بابت همه چیز حرص بخورم . الان حامله ام با تمام مشکلاتم سر شب بردمش پارک با بچه ها بازی کنه همون اول طفلی بچه خورد زمین سرش درد گرفت تا آخر دیگه نه راضی میشد بیایم خونه نه از کنارم بلند شد بره برا بازی خیلی ناراحت شدم .....بچه ی زیادی هم اطرافمون نیست تو رده سنی ک با هم کنار بیان بتونن بازی کنن
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
بچه ها جاریم تو زندگیش مشکل داره که شاید ۵۰ درصد مقصر خودش باشه نمیدونم ولی بچه اش یه سال از بچه ی من بزرگتره و خیلی عصبی هست و پرخاشگر من با مادرشوهرم یه جا زندگی می‌کنیم و اون هفته ای یکی دو بار میاد اینجا و دوست داره با بچه ام بازی کنه لچه ی منم اونو دوست داره ولی اون نهایتا ده دقیقه با ش بازی کنه باقیش دیگه فقط اذیت میکنه و همش میگه من باهات قهرم و باهات بازی نمیکنم و دست به این نزن و اشک بچمو درمیاره اهل دویدن و بازی نیست کلا فقط میخاد بشینه یه گوشه و غر غر کنه بعدم شاید تا ۷ ساعت یا بیشتر کسی نیاد دنبالش اگه بیان بازم می‌مونن من از زندگیم میمونم چون بچم نمیاد تا وقتی اون اونجاست اگه بخوایم بیاییم شروع میکنه به گریه و زدن توسری و داد زدن و ‌کشیدن موهاش یا که دنبالمون میاد و دیگه نمیره یا دخترم هی میخاد بره اون طرف به هوای اون بارها به مادرشوهرم گفتم وقتی میاد نیا دم خونه ی ما یا به دختر من اطلاع نده ولی بازم تا میاد میادتش دم خونمون نمیدونم چیکار کنم واقعا