سلام مامانا
پسر من از دیشب که امپول زده تبش قطع شده
دیونه ام کرده بخدا امروز دست چپم کلا حس نداشت از بس حرص خوردن اخرم با باباش دعوا کردیم ول کردم برم از خونه 😭😭😭
از صب میگه خوراکی در حالی که نمیشه بعد بردم کفش بخره تو خیابون گریه که گرممه کفشامو در بیار جیغ و داد که اخر طاقتم تموم شد یدونه زدمش
مادشوهرم طبقه پایینه وقتی میره میاد بدتر میکنه گوش نمیده
گیر داد میرم نزاشتم داد و جیغ میزد
بعد ی ساعت دیوونه شدم گرفتم زدمش ساکمم جمع کردم برم شوهرم نزاشت چیکار کنم باهاش من خسته ام کرده😭😭😭😭

عزیزم صبور باش
بچه ای که مریضه نباید بیرون ببری
به پدرش هم بگو یکم توی خونه کمکت کنه که کمترفشار روت باشه
پسر منم دو روزه مریضه من پامو از خونه بیرون نزاشتم چون اینا گناه دارن متوجه نمیشن عید چخبره و فلان
پس خودتو اذیت نکن و بخاطر این چیزا ساک جمع نکن چون برای شوهرت عادی میشه و تاثیر بدی روی پسرت داره

خب بچه مریض و نباید بازار ببری

بچه ست دیگه ما هم تو خیابون بودیم هی اینو میخوام اونو میخوام خسته شدم بریم خونه چقدر راه میبری
زیاد به خودت فشار نیار تنها راهش بی محلی هرچی گفت بگو باشه بریم جلوتر بزار بریم اونجا بیاییم یه خوردنی بگیر سرگرم بشه دیگه اذیت نکنه
بچه های من خونه مامانم میرن خیلی لوس شدن ما باهاشون یکجا میشینیم جرات ندارم جلوی اونا به بچه ها تو بگم
اینقدر خودتو اذیت نکن میگذره این روزها هم

سلام ان شاءالله خدااا کمکت کنه

از شوهرت قهر کنی یا پسرت

چرا حالا هی ساکتو جمع میکنی🤣بشین سره جات تا ابد این بچه های بد قلق باهامونن

عزیزدلم باید خیلی صبور باشی اون لحظه وقتی گیر میده و اذیت میکنه اصلا چیزی بهش نگو هرچقدر تو بخوای و بگی بیشتر لجبازی میکنه کافیه کمی صبوری کنی ب هرحال منم مادرم درکت میکنم اما وقتی تو خودت نمیتونی خشم و اعصبانیتت رو کنترل کنی چطوری از بچه ات انتظار داری همه چیز دسته خودته ک تو اون لحظه بیشتر از هر چیزی آرامش داشته باشی سخته اما امتحان کن وقتی بچه رو میزنی ازت دورتر میشه و دیگ حرفات براش قابل درک نیست و اینک هیچ وقت تو عصبانیت بچه ات سعی نکن چیزی رو بهش بفهمونی آروم ک شد همه چیز رو با محبت و عشق بگو بخدا اینقد قشنگ میفهمه خواهرم این روزا میگذره

کجا بری😄😄