۱۱ پاسخ

با اینکه خودمون یه روزی مادرشوهر میشیم ولی ر ی د م توی هرچی مادرشوهر بده
مادرشوهر نفهممممممم

همینجوری ب مادرشوهرم گفتم الان چندروزه فیس میکنه خانم ورم داره ولی پرو پرو بازم میاد ولی سرسنگین

چه گاویه این

پیش مادرشوهرتی؟

اگه شرایط شو دارین برین جای دیگه بشینین آرامش نداری که اینطوری

نفهمن دیگه دقیقا مشکل منم هست بعد اون روز پسر خواهر شوهرم زیر کوشش جیغ زد چند روز نمیخاببد بردم دیروز ترسشو زدن واقعا نفهمن میخام برم خونه مامانم اینا بمونم اونم خونمون تنهاس همینجوری میرن میان به وسیله ها دست میرنن وای به روزی که نباشم واقعا که

منم هر وقت به زور خوابوندم یکی از راه میرسه بیدار کنه.میگم بزارید خودش بیدار میشه حالیشون نیس😏

بخدا اگه من بودم ی روز کامل میدادم دست مادر شوهرم میگفتم حالا که اینقد حالیته خود نگه دار. ‌.اشکال نداره ی روز بچه اذیت میشه ولی اونا هم اذیت میشن دیگه اینقد دخالت نمیکنه.

بزار شوهرت آرومش کنه ،، تا بفهمه منظور تو چیه

وای آنقدر بدم میاد اینجور آدمایی حالا درسته خونه پسرته ولی یکم رعایت برای بچه کوچیک هم خوبه والا

مقاومت کن بو هرکی بیدار کرده بخوابونه بفهمه چیزی میشه یا نمیشه

سوال های مرتبط

مامان Anisa🧚🏻‍♀️ مامان Anisa🧚🏻‍♀️ ۱۰ ماهگی
این داستان دردسر های منو مادرشوهر 😐😐
یه لحظه بیاین دیگه ردددد دادم 😤
جمعه خونه ی مادرشوهرم بودیم کلا میریم اونجا بچه مال من نیست طفلک خوابه بیدارش میکنه میگه پاشو دلم تنگ شده برات گشنشه میگه نه پستونک میده دهنش بغلش میکنه بوسش میکنه یا مثلا دارم شیرش میدم یهو میاد از زیر سینم میکشه بیرون بچه رو میگه خبببب بیا ببینم جیش کردی یا نه اعصابمو بهم میریزه خواب بچمو بهم میریزه وقتی میایم خونه تا دوروز درگیرم خوابشو تنظیم کنم . حالا اینارو بیخیال مساله این است👇🙄
پوشکشو میخواست باز کنه گفتم تازه عوض کردم مامان بازش نکن گفت اره میدونم باز کنم بچم یکم هوا بخوره گناه داره گفتم نه سرما میخوره گفت نه خونه گرمه گفتم گرم باشه واسه نوزاد ۲ ماهه خوبه ولی نه بدون پوشک گفت اوووو چقدر گیر میدی انقدر نازدونه بارش نیار بازش کرد پوشکشو بعد ۵ دقیقه گفتم ببند اصلا گوش نمیداد گفتم بده بچه رو اصلا نگا نمیکرد با آنیسا حرف میزد شوهرم در زد رفتم باز کردم اومد خونه بغلش کرد انیسا رو گفت وای پوشک نداره که گفت اره من باز کردم بچم یکم هوا بخوره اتیش گرفت تو پوشک گفتم علی بده بچه رو بعد گرفتم پوشکش کردم پاشدم رفتم دستامو بشورم آنیسا گریه میکرد مادرشوهرم گفت دخترم اذیته ای مامان بد دخترمو اذیت میکنی دوباره پوشکشو باز کرد😤 آنیسا هم جیش کرد رو فرش و شلوار مادرشوهرم
اونم گفت عیب نداره دخترم سریع گذاشتش درو باز کرد رفت تو حیاط