سلام مامانا میخوام ی سری اخلاقای پسرموبگم احتمالا ی سری خداروشکر میکنیدبچه تون این طوری نیست ی سری همدردی ولی ازتون میخوام اگه میتونیدکمکم کنیدعجیب نیست بچه 26ماهه هنوز چایی خوردن براش عادی نشده از هفت ماهگیش یبار منوشوهرم باخیال راحت ی چایی نخوردیم همش دست میزنه به چایی قند سینی خرما همش بایدقایمش کنیم نمیتونم ی نوشیدنی سر سفره بذارم همش میخوادبریزه از کابینتا نگم مدت هاست بستم، بهش آب میدم ی دور دستاشو میذاره توش کثافت کاری میشه که نگو، سر سفره هیچوقت باما غذا نمیخوره بشقاب جلو دستش میذارم مشت مشت پرت میکنه این وراون ورمیریزه تو لیوان ابش غذارو ی چیز چندش درست میکنه، روزی صدبارازتوالت میکشمش ببرون میره ابوباز میکنه موش آب کشیده میشه درو دیوارم خیس اونجا میارم بیرون میره بالا میز ارایش میشینه کرم هامو میریزه هرچیزی روشه پرت میکنه پارک میریم مشت مشت خاک برمیداره پرت میکنه یا میریزه رو بچه های دیگه از نوزادی براش کتاب خوندم اسم همه کتاباش میدونه داستاناش دوس داره کافیه ی بارفراموش کنم کتابی روبردارم تکیه تیکش میکنه خیلی خودم کنترل میکنم مامان خوبی باشم سرش داد نزنم چنتا کارگاه فرزند پروری هم شرکت کردم اما احساس میکنم دیگه طبیعی نیست شیطنتاش هیچی براش عادی نمیشه همین امشب مشت مشت غذاشو میریخت تو سبزی خوردن باباش عصبی شدهی گریه غرزداز دلش دراوردیم کلی براش توضیح دادم دوباره شروع کرد.. همون کاراشو.. شوهرم این چند وقته اینقد حرص خورده بود ازدستش بشقاب غذارو کوبید رودیوارنذاشتم پسرم خیلی متوجه بشه سریع بردمش تو اتاق واقعا خودمم داشتم روانی میشدم شوهرم زدبیرون دلم میخواست منم بزنم بیرون یکم ازش دور باشم..

منم همینم بعد بهم انگ میزنن بچرو لوس کردی خدا روشکر که شیطنت میکنه همرو بهم میریزه همین که هست برام کافیه همیشه ریخت وپاشه خونم خودم تموم تنم دردمیکته که انقد بهم میریزه ولی مهم نیس

پسرت خیلی بانمکه ، خدا حفظش کنه ، هرکدوم یک‌جور شیطنت دارن ، پسر من یک مدل دیگه ولی در همین حد کنجکاو و شیطونه ، اینا دارن محیط اطرافشون رو کشف میکنن ، میدونم پوست ما کنده میشه ولی چاره ای نیست باید کودکی کنن .

عزیزم بچه ی شما کنجکاو و باهوشه و انژیش زیاده باید انرژیشو تخلیه کنی متلا ببرش پارک تا بازی کنه
بچه ی دوست من همینطوریه الان ۵سالشه میبرتش کاراته تا مگه یه کم انرژیش تخلیه بشه از دوسالگی همینطوری بوده الانم که ۵سالشه به همه چی دست میزنه

و چه خوب که این پستو گذاشتی که بدونی کاراش عجیب نیست اینجوری علاوه بر خستگی نگرانم میشه که این بیشتر اذیتت میکنه .

ببیین خیلی کاراش انگار پسر من ولی من حس میکنم انرژی سر انگشتاش زیاده که همه چی رو چنگ میزنه پرت میکنه باید با بازیای مخصوص تخلیش کنی سرچ کنی میار مثلا کاغذ بزار جلوش مچاله کنه . برای اب بازی که پسرم عاشقشه روزا یه ساعت میره سر سینک از شیر قطره ای اب میاد با اون کاسه لیوانشو پر میکنه خسته میشه دیگه ول میکنه

از مشاور خوب کودک کمک بگیر
تهران مشاورهای تخصصی خوب داره

عزیزم لذت ببر یه روز دلت تنگ میشه برا این روزا

من ک از وقتی بچم فهمید اب و لیوان چیه دیگه اب رو سفرمون نیس شوهرم غذا گیر میکنه بدو میکنه میره دم یخچال😂
مهمونی هم باشیم لیوانو ببینه همینجوری مثه پسرت غذا میریزه توش یا اب باشه دستشو میزاره توش
غذاروهم همینجور پخش و پلا میکنه انقد باید حرص بخورم نمیدونم کی میخاد یاد بگیره بخوره
وسایل ارایشی هم از وقتی دستش میرسه از اونجا برداشتم رو بلندیه وگرنه همبنکارا رو میکرد
این سنا خیلی سخته داشتنشون واقعا اعصاب فولادی میخاد

دختر منم تمام این کارایی که گفتی گاهی اوقات انجام میده فقط سعی کن کاراشو مدیریت کنی میخواد آب بازی کنه ببرش بالکن یا تو حموم بزار قشنگ بازیش بکنه تا انرژیش خالی بشه غذا می‌زاری جلوش براش کم بریز آب هم سعی کن ته لیوان آب بریزی بهش بدی که بچه ها یه چیزی زیاد میبینن کلا سعی میکنن بریز بپاش کنن اما اگه کم ببینن قدرشو می‌دونن بعد اینکه قبل‌غذا ببرش پای دستشور البته صندلی نزار که بد عادت میشن خودت بلدش کن دستاشو بگو خودش بشوره چایی هم میخورین قند به اندازه خودتون بردارین برای پسرت جدا داخل سینی با چایی و قند کوچیکه بزار براش خنک‌ کن بخوره

بیشتر بچه ها این شیطنت ها رو دارن پسر منم بعضی از این کارا رو انجام میده واقعا ما مادرا گناه داریم علاوه بر یه عالمه کار خونه این چیزا رو هم باید تحمل کنیم و صبور باشیم و خودمونو کنترل کنیم خیلی خوبه مردا میتونن از اون فضا دور شن اما مادرا همیشه باید سنگ زیر آسیاب باشن و همه چیز تحمل کنن و جا نزنن

چقد اینایی که گفتی بچه.منه،تازه اینم اضافه کن که وقتی اشپزی میکنم باید تو همه کاراش دخالت،کنه،حارو برقی بخوام بزنم مدام سیما از پریز میکشه یا میگه من بزنم،لباسشویی روشنه دکمه شا خاموش میکنه،تلویزیون اصلا نمیزاره ببینم سیمشا از برق میکشه،یعنی کاری نیست که دستی توش نداشته باشه،منم گاهی عصبانی میشم ولی تهش اینا بچن و درکی از مساعل ندارن ما باید صبور باشیم

دقیقا همه این کارارو بچه های منم میکنن با این تفاوت که دوتان به هم یاد میدن
دستگیره همه درارو که دو قسمتی هست باز کردیم نتونن برن دستشویی چون میرن آب بازی روزی ۱۰۰ بار
هزار بار آب میریزن زمین
دیروز یه بطری آبغوره و گلاب و زنیانو ریختن زمین ۵ دقیقه حواسم نبود
تقریبا هر شب کف آشپزخونه رو میشورم بعد شام بس که میپاشن غذارو
جدیدا هر چی میدم بخورن با سر میرن توش بهشون میگم مگه شما هاپویین غش غش میخندن
چقدر روغن و ارده و چی و چی بگم ریختن که نمیدونی منم خیلی خسته میشم مدتهاست مهمونی نرقتم ولی چاره چیه هیچی تحمل و بیخیالی

پسر منم همه این کارارو میکنه،رو میز آرایش هیچی نذاشتم همه تو کمدم هست و درش و قفل کردم فکر کنم یه روز یادم رفته بود در و ببندم دوتا رژ جدید خریده بودم دونه ای ۵۰۰،۶۰۰ رفتم دیدم علاوه بر اینکه هیچی ازشون نمونده در و دیوار و موکت و صندلی همشو رژی کرده یعنی با یه مکافاتی تمیزشون کردم،برای نوشیدنی و غذا و پارک هم همه این چیزایی که گفتی و ما هم داریم،روزی دو سه بار هم پوشک و شلوارشو درمیاره میره دستشویی میگه جیش بعد سریع آبو باز میکنه و یکم میریزه تو چاه بعد تا آخر بازش میکنه که شیلنگ آبو از فشار زیاد نمیتونم بگیرم و همه جا خیس میشه خودش هم از ترس شیلنگ فرار میکنه🤣🤣🤣🤣دیگه بچه با همین کاراش بزرگ میشه اگه این کارارو نکنه که سالم نیست،من وقتی یه شیطنت اعصاب خورد کن میکنه سریع میگم الهی شکر که بچم چهار ستون بدمش سالم و شیطنت میکنه نه این که دور از جون مریضی یا مشکلی داشته باشه که نتونه کاری کنه و من در حسرت همین شیطنت ها باشم

دختر منم امروزخونه پدربزرگش بوده رفته رژلب عمشو برداشنه کشیده ب لباساش ودست صورتش ب درودیواررژلب وخراب کرده ،عمش ب شوخی گفته باید برم ب مامانت بگم بزنتت ب عمش گفته اینم شانس منه ک میخ‌وای ب مامانم بگی ،اونم بنده خدا از حرفش مونده بود اوردش خونه کلی هم ذوقش کردبوسه بارونش کردورفت

مامان ایلین نمیدونم ب پیام من جواب دادی یا نه ولی پیامت نمیتونم بخونم نیومده تو جوابا

همه اینکارایی که گفتی پسر منم انجام میده فقط بااین تفاوت که پسر من الان داره ۴تادندونم درمیاره همه اینکاراش ضربدر صد شده بخدا امشب قشنگ یه لحظه احساس کردم دارم سکته میکنم ازدستش اینقد بهم فشار میاره کاراش

قششششششنگ خود پسر منو تعریف کردی 😁😁😁😁
حتما روزی یکی دوبار از دستش می‌شینم به گریه کردن
اون روزی برداشته با رژ لب کل کابینت‌های مادرشوهرم‌رژی کرد
در بالکنشون و شکسته
در یخچالشون و خراب کرده
یعنی به همه کااااااااااری کار داره
😤😤😤😤😤 بهتر خونسردی خودمون و حفظ کنیم 🙄🙄🥲🥲

ماهم همینه خواهر دو روز اومدم خونه بابام روانی شدم

بچه ها همینن

پسرت خیلی پیش، فعاله باید ببری، دکتر

همینه خواهر همینه این سن بچه مام همینه