۱۰ پاسخ

من پسر هشت سالم روانیم کرده بخدا هرروز تپش قلب میگیرم از دستش بسکه بحث می‌کنه باهام یعنی حالم از بچه و بچه دار ی بهم میخوره

فکر نکنم بچتون ب پای پسر من برسه از اذیت ب شوهرم میگم انقد ک روم فشار هست نمیدونم‌چطور هنوز جون دارم و زنده ام

منم🥲

بعضی وقتها میگم خاک تو سر من با این شرایط بچه آوردم
شوهرم میره جنوب
مامانم هم کنار نیس
دخترم بشدت وابسته
روانی روانیم همش قرص ضد استرس میخورم...
احساس میکنم فشارم میره رو هزار
از خستگی و کلافگی....
بدون تنها نیستی بچه های الان جد و اباد آدم میارن جلو چشم مون...
منم دیدم اونایی که بچه آروم دارن
بنده برگزیده خدا هستن...والا...

منم دیوونه و روانی شدم الان با چنگال کرد تو شکمم پاشدم اومدم تو اتاق درو قفل کردم

نه عزیزم برا من از مغزم پیاده نمیشه که هی بخواد بره کلا رو اعصابه🫣😶

باور کنید منم همینم همش فک میکنم زندگیم داره بیهوده میشه

منم مثل تو دوتا پسر با فاصله سنی کم و منی که اصلاااااا ادم این بچه بزرگ کردن نیستم
این بار واسه من خیلی زیاده

هیچی چیکار کنم سرمو با کارام گرم میکنم

منم 😐🫠

سوال های مرتبط