از دست این بچه ها 😅😅
آخر سرازامین آباد درمیاریم اون روز بچه منم زیر صندلی هابوذ صداش درنمیومد ینی سکته کردم
🤣🤣🤣🤣 من اون روز یه لحظه دیدم دخترم نیست خودم دستشویی بودم کل خونه گشتم نبود بسیار نگران شدم قلبم تند تند میزد رفتم چک کردم دیدم در بالکن بستس بعد فهمیدم رفته تو حموم تو وانش نشسته داشت الکی سرش. ومیشست
وااای همین اتفاق برای منم افتاد .حالا یه بار امده بود پشتم من ندیدم نزدیک بود لهش کنم .اصلا یجوری میان ادم میگرخه 🤣
منم روزی ده بار این اتفاق برام میفته 🤣
وااااای یبار خانوادگی با خواهرم و مادر و مدر بچه هامون بیرون بودیم شب اومدیم خونه مامانم اینا
در حال لباس عوض کردن بودیم که بشینیم
یهو خواهرم گفت پسرم کو
هی صداش زد دیدیم جواب نمیده
حالا اینور بگرد اونور بگرد طبقه بالا تو انباری تو دستشویی پریدیم تو کوچه
گفتیم نکنه اومدیم تو اون مونده پشت در
دزدیدنش
اخ نگم برات دیگه خواهرم شروع کرد گریه کردن دیدیم یه چیزی عین عجل معلق پرید وسط پذیرایی
هنوزم که هنوزه نفهمیدیم کجا قایم شده بود از کجا در اومد باور کن وجب به وجب خونه رو گشتیم صداش زدیم
۳سالش یود پسرش
اونجا بود من فهمیدم همه بچه ها طوله سگن🐶
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.