مامانا دختر من متاسفانه به شدت برای خواب مشکل داره
مثلا ساعت ۱۲ نیم یا یک شب میخوابه ولی نیم ساعت بعدش با چشم بسته غر میزنه باید بغلش کنم .همین روند و تا صبح هر نیم ساعت داره یعنی داغونم میکنه از شدت بی خوابی . من معولا تا ۳ بیدارم درس میخونم ولی انقد بیدار میشه کلافه میشم
رفتم دکتر متخصص ازش پرسیدم گفتم میتونم شربت ملاتونین بهش بدم ؟ گفت اشکال نداره ولی یه قرص دیگه ای تحویز کرد
اما سه شب قرص و میدم اصلاااا تاثیر نداشت
دیگه امشب قطره ملاتونین خریدم بهش دادم نیم ساعت بد خوایش گرفت و فعلا خوابه . خدا کنه واقعا تاثیر داشته باشه
چون بیشتر از اینکه خودم بیدار میشم نگران خودشم که خواب درستی نداره
دکترام میگن باید خواب بچه عمیق باشه تا مغز خوب رشد کنه
راجب این شربتم کلی تحقیق کردم نه اعتیاد اوره نه ضرر داره
حالا توکل بخدا ان شالله جواب بده
هرکی مشکل منو داشت حتما با پزشک مشورت کنه
چون بد خوابی بچها برای رشد مغزشون خوب نیس
حتی میگن بچه شیر شب نخوره که هی بیدار نشه
اینم بگم که بیدار شدن دخترم از گشنگی و رفلاکس و چیز دیگه ای نیس. فقط از رو عادته

۹ پاسخ

مرسی ک گفتی منم خیلی وقت بود راجع ب ملاتونین شنیده بودم ولی از دکتر نپرسیدم و تابحال نخریدم حالا بعد از متخصص یابهداشت میپرسم . خودمم بخورم که تنظیم شه خوابم.من روزا بدون قهوه هیچم فقط اون منو سرپا نگه میداره

چه قرصی دکتر نوشت؟؟؟

من با قزره ملاتونین خواب دخترمو تنظیم کردم ولی ۳ شیشه خورد تا خوب شد ی مدت هم درکنار ملاتونین دمنوش رقیق بابونه با یکم نبات بهش دادم خیلی توی عمیق خوابیدنش تاثیر داشت واقعا

ای بابا ...دختر من خوابیده نمیتونم دستشوئی برم چون بیدار میشه تو حیاط دستشوئی حسرت یه دستشوئی گذاشته روی دلم

اره منم شنيدم قطره خوبيه

منم خودم خواب سبکم. یکی از خانمهایه اینجا گفت بچت به خودت رفته خواب سبکه. دیگه به نظرم چاره ای نیست باید تحمل کنیم. من که میترسم دارو بدم. ولی یک مدت میدم بلکه خوابش تنظیم بشه

گل گاو زبون دم کن نصف استکان بده

نمیدونم والا چه سریه دختر من هر شب من امتحان داشته باشم درس داشته باشم کارم مونده باشه دقیقا همینه‌ . میخوابه بعد شروع میکنه غر غر غر گریه نق نق همش بغلش کنی سرشو بذاره رو شونت راه ببریش . تا صبح 😐

اخرشبا یه استکان ماست بااب رقیق کن وبده بهش ببین چجور میخوابوندش

سوال های مرتبط

مامان كودك مامان كودك ۲ سالگی
سيلوانا خواب شبش ٤ ساعته ديگه به گوه خوردن افتادم خسته شدم ازش ازش متنفرم همش جيغ ميكشه هر جا ميرم همه ازش فراري ميشن حتي ين هريد سوپرماركت ميرم از بس جيغ ميكشه كه دلم ميخواد خفش كنم . ظهر خوابش ١ ساعته اونم با فرياد و جيغ به زور ميخوابه . شب هم دو ساعت رو پامه تكونش ميدم با جيغ و داد و گريه ميخوابه بهدا داره روانيم ميكنه حس ميكنم اصلا ادم نيست ، هر شب ساعت ١٢ نيم با بدبختي ميخوابه ساعت ٥ صب بيدار شده تا همين الان هم بيداره، اينقدر جيغ كشيدم و داد زدم سرش كه هنجرم درد ميكنه ، لياقت هيچي رو نداره نه غذا ميخوره نه حرف ميزنه نه ميخوابه. همش با شوهرم بحث ميكنيم و دعوا دلم واسه اون هم ميسوزه دو شيفت سر كاره خوابش هم كم از دست اين دختر . هيچكسو ندارم يك هفته بسپرم بهش مغزم اروم بگيره. فك ميكنم تو دنيا اين تنها بچه اي هست كه اينطوريه .
قطره ملاتونين هم بهش دادم فايده نداشته باز بيدار ميشه. جاش خنك هست شير هم نميخواد هيچ مشكلي هم نداره . فقط ميخواد راه بره
مامان هانا و هاکان🐣🐾🐻 مامان هانا و هاکان🐣🐾🐻 ۲ سالگی
مامانا بیاین بهم مشورت بدین اگه راهکار دیگه ای دارین بگین بهم


من یه دختر دو سال دارم فرزند دومم هم تا چند روز دیگه به دنیا میاد

خیلی نگران این هستم شب ها که نوزاد بی خوابی و گریه داره هم رو خواب دخترم تاثیر بزاره هم اینکه من چون باید کل شب رو به نگهداری از نوزاد بگذرونم دیگه انرژی ندارم صبح که دخترم بیدار میشه کارهای اون انجام بدم و خب انرژی داشته باشم برای نوزاد…

سر این موضوع همسرم پیشنهاد داد نوزاد رو شب ها با خودش ببره خونه مادرش صبح بیاره خونه خودمون

به نظرتون درسته این کار بکنیم؟ تا اونجایی که میدونم این کار خیلی صحیح نیست که نوزاد تازه متولد شده از مادر دور بشه
ولی برای شرایطی که من دارم خوبه مثلا سه چهار ماه رو اینطوری بگذرونیم؟

من خودم گفتم مادر همسرم بیاد پیشمون ولی باز اگر بچه بخواد گریه کنه من قطعا نمیتونم خودمو به خواب بزنم…

خواب دخترمم کامل یکسره نیست تا صبح یکی دوبار برای اب خوردن بیدار میشه و تا دستای منو نگیره دوباره خوابش نمیره…
مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید