سلام شبتون بخیر ، مامانای عزیز از ترس پاهام میلرزه ب خدااا،
پسرمن از وقتی ب دنیا اونده تا ۴۰ روزگیش چند بار گریه شدید کرد ک نفسش میره ی لحظع ادم میترسع ، خداروشکر بعد ۴۰ روزگیش اصلا ...خودمم خیلی حساسم رو گریه ش ،اصلا بخاد نق بزنه فوری برمیدارمش ، نمیزارم گریه کن،ه ،امشب ساعت ۱۱ خابید ، گذاشتم رو تختش ، باهمسرم چای میخوردیم تی وی نگا میکردم ساعت ۱۲ و ۵ دیق یهو ی جیغ وحشتناک زد دویدم برش داشتم ، اصلا هرکاری کردم ی نفسه جیغ وحشتناک میکشبد ، شوهرم اومد گرف دوتایی هرکاری کردیم چشاشو وانمیکرد ی نفسه جیغ ی ۵ دیق طول کشید شروع کردم ب گریه همچین هول کرده بودیم ، میخاستیم بدوییم طبقه پایین مادرشوهرمو بیدار کنیم ، نمیدونم چرا اینطوری شد بار اول بود ، نمیدونم این چندروز از صدای بلند ترسیده ب نظرتون؟ یکمم تو جمع بردم چند روزه ...بالاسرش هم قران و چاقو بود ، فداش شم الان بغلمه ، نمیزارمش زمین ، ب نظرتون چرا اونطوری گریه کرد؟؟😭😭😭😭خیلی ناراحتم🥹😭

۱۱ پاسخ

احتمالا ترسیده عزیزم

دختر منم تب داره ما بیرون وادی رحمت بودیم یعنی بخاطر اونه
پارسال هم تب داشت پارسال هم همون بیرون بودیم
بخدا هیچ جا نرفتم فقط همون وادی رحمت رو رفتم اینم از وضعیتم

دخترمن پنج سالشع هروقت بردم قبرستون شب نصف شب جیغ میکشع و گریه
نمیبرمش دیگ

وای عزیزم پسرمنم دو روزه میبرم مسجد میایم خونه اینطوری میکنه.براش تخم مرغ بشکون منم میخوام بشکونم.خوب شد شوهرم نبرد وادی رحمت منم تودلم میموند که رفتم اونجا اینجوری شد.

دقیقا دختر من بعضی وقتا شبا با همین حالت از خواب بیدار میشه دیگه برامون عادی شده

غصه نخور دخترمنم یبار اینجوری شد توخواب خداروشکر دیگه اینجوری نکرده منم اونروز ازبس ترسیده بودم فشارم افتاد دست وپام داشت میلرزید

احتمالا ترسیده یه سرکتاب باز کن براش
منم عصری رفتیم هیئت نزدیک قبرستون بود از عصر خاب نداره هی گریه میکنه ترسیده بچم

بچه س دیگه عزیزم،هر وقت ریسه رفت و دیدی داره سیاه میشه سریع محکم فوت کن تو صورتش که نفس بکشه.منم پسر بزرگم تا دو سالش شد اینجوری گریه میکرد.اصلا نترس هیچی نمیشه.اون زودتر بیدار شده هر چی نگاه کرده یا نق زده کسی پیشش نبوده دیگه مجبور شده بلند اعلام کنه

چیزی نیست ترسیده لباس هاش عوض کن ببین چیزی نیش نزده ؟

صدقه بزار کنار
چهار قل بخون آیت الکرسی بخون
شاید از صدا ها ترسیده ابن چند روز رو

نظرشو بگیر
دخترمنم ۳شب همیجوربود چشم خورده بود نظرش گرفتم اروم شد
منم برده بودمش توجمع

سوال های مرتبط