۱۴ پاسخ

درس واجب نیس میخوای چیکار بچتو بچسب و کارخونه

عزیزم با برنامه ریزی میتونی منم بچه اولم دنیا اومد دو ترم از دانشگاهم مونده بود خداروشکر تموم کردم با بچم میرفتم دانشگاه یه شهر دیگه دخترم یه سالش بود مامانم نگهش میداشت تا من امتحان بدم بیام وقتی میومدم بچه رو دانشجوهایه دیگه دخترا و پسرا تو نماز خونه باهاش بازی میکردن از زیر پرده میرفت اینور دوباره میومد اینور 😂😂😂

منم کارمو گذاشتم کنار کلا 😕

من چند روز پیش دفاع کردم تموم شد🤦🏻‍♀️

من مجازی میخونم ، موقع امتحانا هم پناه میبرم به مادرم بنده خدا

عزیزم وقتی بیداره کاراتو بکن سریع وقتیم که خوابه درس یا پیش مادرشوهرتونه
خداخیرش بده که نگه میداره

منم همین شرایط دارم باید نمی‌دونم چکار کنم

والا لیسانس ریاضی گرفتیم و‌نشستیم تو‌خونه بچه داری میکنیم

والا مایی که خانه داریم، توی بچه داری مثل چی گیر کردیم. درس خوندن الان نمیشه. یه مدت وقفه بنداز بچه ت بزرگ بشه. وگرنه یه آسیب روحی بزرگ به خدتو پسرت میزنی.

من درسمو تموم کردم بعد بچه آوردم
با بچه نمیشه خیلی سخته
مادرت نیست؟یا کسی که بیشتر بتونه نگه داره ؟
یا صبح زود که بچه خوابه بلند بشی،به درسات برسی

سعی کن وقتی بیداره کارای خونه رو بکنی یا اینکه نصف بیشتر کارای خونه رو به همسر بسپاری. وقتی خوابه درس بخون.
از مادرشوهرت بخواه حداقل چهار ساعت نگهش داره که در اون تایم هم بتونی درس بخونی .

ای جان من سر بچه اولم شرایط تو رو داشتم
خیلی سخت بود بعد بخاطر بارداری چون پایان نامه ام طوری بود که باید با آمونیاک خالص کار میکردم کلا استادم پایان نامه مو عوض کرد و هرچی زحمت کشیدم پوچ شد
و از صفر شروع کردم بعد بارداریم با یه پایان نامه جدید
نه ماه طول کشید تا تونستم جمعش کنم بعد اون موقع پدرم ناگهان فوت شدن خیلی روزهای سختی بود وقتی یادم میاد حالم بد میشه ولی تموم شد الان دکتری رو هم گرفتم
روزای سخت تموم میشن ناراحت نباش روزی که همسر و پسرت بشینن دفاعتو ببینن و برات دست بزنن کییف میکنی به اون روز فکر کن

انگار شرایط منو نوشتی
منتها با دوبچه
پایان نامم مونده،مرخصیمم تموم شد
ولی برا امسالم میخوام بگیرم
چون واقعا نمیشه
این پایان نامه هم شده قوز بالا قوز تو این شرایط

من سر کار میرم از سه ماهگی پسرم هنوز نتونستم برنامه هامو درست بچینم کـ به همه کارام برسم ولی خب وقتی امیر عباس خوابه بیشتر کارم میکنم

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۱۳ ماهگی
سلام از روزهای نسبتا سخت
واقعا نمیدونم شاغل بودن مادر تا چه اندازه با فرهنگ ما ایرانیا همخونی داره!
ولی من واقعا دارم اذیت میشم، نصف روز سرکار، نصف بقیه هم بچه داری و کارای خونه و پیش پیش نهار و شام فردا رو گذاشتن
از طرفی باید قبل کار برم بچه رو بزارم پیش مادرم و بعدش هم برم بیارمش
دلم خیلی کارا میخواد
خیلی دوست دارم کتاب خوندن رو ولی از وقتی مدرسه ها باز شده نمیتونم حتی مطالعه ازاد هم داشته باشم...
پسرم هم مدام مراقبت میخواد...
نیاز مالی نداریم شکر خدا بگم بخاطر پول میرم واقعا شغلم رو دوست دارم و براش زحمت کشیدم... حالا همسرم میگه نرو این یکی دوسال مرخصی بدون حقوق بگیر
تازه از مرخصی زایمان رفتم سرکار واقعادوست دارم کارم رو...
چقدر زندگی سخت شده
عذاب وجدان مادری یه طرف ک ۵ ساعتی پیش پسرم نیستم و دلم پیششه
عذاب وجدان کاری یه طرف اینکه واقعا کارم رو دوست دارم
عذاب وجدان خونه داری و کارای خونه از همه بدتره
دلم میخواد یکیو بیارم کارامو انجام بده ولی میدونم کسی ام بیاد نمیشینم ک میخوام واستم بالاسرش بگم اینو بزار اونو بردار بدتر سختمیشه


خلاصه که
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم هنوز
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

دلم عمیقا برای ۱۶ و ۱۵ سالگی تنگ شده!
دنیا خیلی سریع میگذره!