سلام از روزهای نسبتا سخت
واقعا نمیدونم شاغل بودن مادر تا چه اندازه با فرهنگ ما ایرانیا همخونی داره!
ولی من واقعا دارم اذیت میشم، نصف روز سرکار، نصف بقیه هم بچه داری و کارای خونه و پیش پیش نهار و شام فردا رو گذاشتن
از طرفی باید قبل کار برم بچه رو بزارم پیش مادرم و بعدش هم برم بیارمش
دلم خیلی کارا میخواد
خیلی دوست دارم کتاب خوندن رو ولی از وقتی مدرسه ها باز شده نمیتونم حتی مطالعه ازاد هم داشته باشم...
پسرم هم مدام مراقبت میخواد...
نیاز مالی نداریم شکر خدا بگم بخاطر پول میرم واقعا شغلم رو دوست دارم و براش زحمت کشیدم... حالا همسرم میگه نرو این یکی دوسال مرخصی بدون حقوق بگیر
تازه از مرخصی زایمان رفتم سرکار واقعادوست دارم کارم رو...
چقدر زندگی سخت شده
عذاب وجدان مادری یه طرف ک ۵ ساعتی پیش پسرم نیستم و دلم پیششه
عذاب وجدان کاری یه طرف اینکه واقعا کارم رو دوست دارم
عذاب وجدان خونه داری و کارای خونه از همه بدتره
دلم میخواد یکیو بیارم کارامو انجام بده ولی میدونم کسی ام بیاد نمیشینم ک میخوام واستم بالاسرش بگم اینو بزار اونو بردار بدتر سختمیشه


خلاصه که
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم هنوز
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

دلم عمیقا برای ۱۶ و ۱۵ سالگی تنگ شده!
دنیا خیلی سریع میگذره!

۱۰ پاسخ

عادت می‌کنی عزیزم به شرایط بنی آدم بنی عادته
یه مدت سخته بعد میشه روال روتین زندگیت
ولی از من خانه دار بتو نصیحت کارتو حفظ کن ازش نگذر درسته دل به دل بچتی زمان کارت اما حال آدم بهتره با سر کار بودن و تو جامعه گشتن اگه مدام تو خونه باشیو هی روزمرگی تکراری میشی مث من یه دیونه کلافه

زیاد سخت نگیر . همینکه یه تایمی خارج از خونه ای پیش ادم بزرگایی صدهیچ از ما خونه دار جلوتری حالا حقوق و مزایاش به کنار
بچه هم هرجوری بگیری بزرگ میشی تازه بهتر هم بزرگ میشه وابسته کسی نمیشه مستقل بار میاد
میمونه خونه داری که من جای شما بودم یه ادم معتمد که کارشو پسند کنم رو انتخاب میکردم هفته ای یکی دوبار میاوردم کمکم .شل بگیر خواهر بذار کسی بیاد کمکت خودت رو از پا درنیار بذار انرژیت بمونه واسه بچه و همسرت
کارم که تمومی نداره فوقش موقع عید یه تمیزی اساسی خودت میکنی ولی درطول سالو سخت نگیر بذار کثیف بمونه هیییییچ اتفاق خاصی قرار نیست بیفته

کاش منم شاغل بودم....

کارت چیه عزیزم؟
اگه کارتو دوست داری و براش زحمت کشیدی خب ادامش بده سختیش ۳ ۴ ساله
بعد از اون بچتو بزار مهد بعدم که بزرگتر شده و دیگه کمتر با تو کار داره

مادر عزیز چقدر خوبه که به علاقه و شغلی که دارین برگشتین و تلاش میکنین..این نشون میده که برای روح خودتون ارزش قائلین و درنتیجه در روند پرورش بچه تاثیر گذاره…بچه های امروزی نیاز به مادر همه فن حریف دارن که الگوی خوبی باشه براشون، نه مثل نسلهای قبل که خودشونو فراموش میکردن و فدای فرزند بودن..حتما ادامه بدین و البته از مرخصی های روزانه هم استفاده کنین..از کمک دیگران هم بهره مند شید و اگر اطرافیان اذیت میشن، پرستار کودک بگیرین..در آشپزی و کارهای منزل هم چه کسی بهتر از همسر :) یا از مادر مهربونتون هم غذا بگیرین و گاهی هم غذای بیرون…خیلی خودتون رو درگیر کارهای منزل نکنین

دلم برا 18 سالگیم عمیقا تنگ شده

من در تب و تاب اینم یه شغلی برا خودم دست و پا کنم و از وضعیت الانم که همش خونم ناراضیم
باید درهر برهه ای از زندگی لذت ببریم یهو چشم وامیکنیم همش تموم شده
نمیدونم ناراحت زندگی ای هستم که همش با کاش میگذره دریغ از لذت بردن واقعا غافلیم
حالا میدونم برم سر کار به قول شما عذاب وجدان دیوونم میکنه

اصلا حرفشم نزن ک کارتو ول کنی
۵ساعت ک چیزی نیست
۲سال مرخصی بگیری سخت تره چون بچت بیشتر بهت عادت کرده
الان بزاری راحت تری بچت ب مامانتم عادت میکنه

خیلی سخته ما ک خونه ایم ازپس بچه و خونه برنمیاییم ولی واقعا خداااقوووت

عزیزم سعی کن ۱۰۰۰ روز طلایی بچت رو کنارش باشی
دوسال اول زندگی خیییییلی مهمه

سوال های مرتبط

مامان آلبالو مامان آلبالو ۱ سالگی
سلام ماماناي عزيز،يه مشورتي ازتون ميخوام ممنون ميشم نظرتونو بگيد.
من واسه كاراي خونه م از ٨ صبح تا ٨ شب كمكي دارم ولي كاراي دخترم صفر نا صدشو خودم انجام ميدم چون شوهرم دوست نداره كسي كاراي دخترمو انجام بده تو اين شهر هم غريبم كسيو ندارم اصلا.كمكي م هم خيلي دختر خوب و مودبيه خودش فوق ليسانس داره من كل خونواده شو ميشناسم دخترمم خيلي خيلي باهاش جوره چون هر روز ميبينتش،ولي نشده دخترمو پيشش بزارم تا حالا در حد اينكه حمام كنم يا حمامش بدم چند دقيقه اي بزارم پيشش حتي لباسشم خودم ميپوشونمش بعد از حمام يعني نشده ١٥ دقبقه هم باهاش تنها بزارمش.حالا اصل ماجرام اينه ما ساختمونمون باشگاه و استخر داره خيلي دوست دارم يك ساعتي برم حالمو عوض كنم ولي دلم نمياد يك ساعت دخترمو پيشش بزارم با اينكه ميدونم هم رستا پيشش ميمونه هم اون مثل چشاش از رستا مراقبت ميكنه ولي خودم دلم نمياد.شوهرمم كارش طوري نيست مثلا هماهنگ بشيم كه شوهرم پيش رستا بمونه من برم باشگاه يا استخر.حالا شما بودين چيكار ميكردين؟نظرتون چيه بزارم پيش كمكيم يك ساعت يا نه؟