۹ پاسخ

باید یاد بگیرن خودشون تنهایی بازی کنن
دختر منم اکثر اوقات منو بعنوان همبازی میخاد اما گاهی میبینم با حیوانات‌ش داره بازی میکنه یا نقاشی میکشه یا عروسکاشو سوار کالسکه میکنه دور سالن می‌چرخه
هنوز کوچیکن برا مستقل بازی کردن اما در حد روزی یه ربع باید بتونن بازی کنن

زیاد بهش بکن نکن گفتی. مدیریت کردی بازیشو خلا شمارو احساس میکنه. من تا ۱۸ماهگی باهاش بازی میکردم. کم کم بهش استقلال دادم خودم فقط کنارش نگاه میکردم. و بعد چنددقیقه بلند میشدم.خونه رم امن کردم هرکاری بکنه چیزی نمیگم. وقتایی که داره خرابکاری میکنه یا مثلا با اب دستمالو خیس کرده به خیال خودش اینه یا درو تمیز میکنه میگم مامان داری چیکار میکنی؟ برای اینکه نهیش نکنم میگه مامان برو به کارات برس اینجا نیا😆 و تقریبا تمام طول روز تنها بازی میکنه. گاهی من دراز میکشم رو تخت. در اتاق بازه نگاهش میکنم اونم کافیه منو ببینه راحت بازی میکنه.

وی دقیقا دختر منم اینطوریه. دوس دارم خودش بره اتاقش بازی کنه منم برا خودم باشم حداقل10دقیقه

یکم باهاش بازی میکنم بعد بلند میشم میگم من میرم کارامو میکنم خودش دیک ناخداگاه با خودش بازی میکنه

یادش نددم خودش میره دوربازیاش اصلا تاخالا ن من ن کسی دیگ باها‌ش بازی نکرذیم همیشه خودش و خودش،، میره دور مداد شمعیاش اسباب بازی هاش منم کارامو میکنم

تقصیر ندارن همش خونه و بکن نکن بچه رو کلافه میکنه نه همبازی دارن نه مثل قدیم حیاط و کوچه هست

مستقل ک بازی نمیکنه منم باید باشم ، فقط اگه یه بچه دیگه باشه با اون بازی میکنه

سلام عزیزم من هم مثل شما هستم و به شدت بهم وا بسته است اگه من نباشم حتی پیش باباش هم نمیمونه و بازی بل باباش هم نمیکنه

منم اوضاعم همینه متاسفانه
اصلا نمیره تنها باری کنه مگر اینکه ی بچه ای بیاد مثلا چرخشو برداره ایندفعه میگه منم میخام سوار بشم درغیراینصورت اصلا نگاه مثلا حتی چرخش هم نمیکنه

سوال های مرتبط

مامان خوشگلک مامان خوشگلک ۳ سالگی
دارم زاررررر میزنم از دستش ..آرزوی مرگ میکنم بمیرم یتیم بمونه😭😭 فقط میگه بازی کن به قرآن هرچی بازی میکنم سیر نمیشه آخرش میاد گیر میده به کارای من دیگه کم آوردم نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم انگار حوصله ندارم تو اطرافمونم هیچچچ بچه ای نیس دریغ از یک بچه هیچ کس باهاش بازی نمیکنه چون سیر نمیشه اصلا انگار ارضا نمیشه این حسش دیگه نمیتونم باهاش بازی کنم خاک تو سرم که مادر بدیم همه سرزنشم میکنن ولی من نمیتونم هر لحظه باهاش بازی کنم جوری مشغولم که حموم به ندرت یادم میوفته میزارمش تاب یه ساعت تابش میدم بازم میاد پایین میگه بیا بازی کنیم بعدش واسش کتاب میخونم دوباره یه چیز دیگه میاره میگه بازی کن نه کارتون میبینع نه خودش با خودش مشغول میشه همش باید با یکی بازی کنه هیچکس نیس منم تنهایی نمیرسونم همه حرف بارم میکنن که وقت نمی‌زاری آخه چقدر باید بزارم مگه بقیه ۲۴ ساعت با بچه بازی میکنن دختر من خیلی خیلی خیلی اجتماعیه پدرمو درآورده عاشق بازی کردن با بچه های درحال اینکه بچه های این سنی اصلا نمی‌فهمن بازی گروهی ینی چی میبرم مسجد با بچها کیف می‌کنه ولی همش کتک میخوره یا منفعله مهد کودک هم برارمش چون تاحالا بچه‌ندیده همشون میزنن بچم مثه پخمه هاست انگار دیگه نمی‌دونم چیکارش کنم الان کلی گریه کردم چشام باز نمیشه