۹ پاسخ

عزیزم اهورا هم همینه وقتی داره بچه ای رو میزنه بهش بگو ناز ناز نینی ناز منکه اینکارو میکنم بجای زدن ناز میکنن

وقتی میزنه بگو نه مامان محکم ناز نکن آروم آروم اینطوری ناز کن دست بده سلام کن.این روش رو همسرم برای پسرم پیشنهاد داد و جواب گرفتیم.الان دیگه هرکیو ببینه بای بای میکنه و بوس میفرسته یا میره نردیک ناز میکنه.تنهایی هم در رو قفل کنی بهتره عزیزم

واسه معده ات پنتوپروزوال بخور

منم توخونه تنها یه هفته که آقا شب کار ا ن یه هفته ای هم که خونس یا بالا پیش مامانش اینا می‌خوابه یا حیاط توخونه بخوابه انگار نه انگار من هستم آیلین خوابه انگاری ازدهه بچه ها هستش اینجورین آیلین هم عصبی میشی خورش میزنه دستاشو گاز میگره

دختر منم میخاد دوست ش چنگ میندازه میزنه

منم همسرم نیست خواهر دقیقا آیهانمم همسن پسر شماست
تنهایی واقعا سخته
بعضی از بچه ها وقتی میخوان ارتباط بگیرن بلد نیستن با زدن ارتباط برقرار میکنن زیاد پافشاری نکن که لج کنه سعی کن اونلحظه سرگرمش کنی که به مرور فراموش کنه

عزیزم در قفل کن بگیر بخواب. بچت هم خودش خوب میشه حساسیت نشون نده و موقع که میخواد بزنه سعی کن با چیزی حواسش رو پرت کنی بچه من هم همینجوری بود الان کم کم داره خوب میشه

ی بچه رو امشب توی حسینیه دیده اومده کنارش اون دختر که با پسر من بازی کنه پسر من هم زدش اونم فرار کرد رفت اصلا بلد نیست احساساتشو درست ابراز کنه دلش نیخواست باهاش بازی کنه اما با زدن😐

توی خونه تنها خوابیدیم

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۱ سالگی
خانما ی سوال دارم بچه هاتون رو‌چجوری تربیت میکنید من از صبح که بیدار میشم تا شب باید به این بچه بگم چیزه نکن بشین گاهی وقتا دعواش میکنم اما خیلی لج‌میکنه خیلی . چیکار کنم مدام بهانه میگیره که اب نیخواد بعد لیپانو بهش میدم میریزه روی زمین ی چیزی پرت میکنه میزنه منو .ی چند روزی شده خیلی این رفتارش بد شده خیلی جوری که منو همسرم به تنگ‌اومدیم قبلن هم دست بزن داشت نه تا این حد میگفتم دست به سیم نزن حرف گوش میمرد اما الان هیچ حرف شنوی نداره .نمیدونم سخت گیری زیاد کردم اینجوری شده یا بیشتر درگیر کارای خونه هستم و خودش که همه چیز انجام بشه و عقب نیوفتم از زندگی یا کمتر میبرمش بیرون نمیدونم اما خیلی چس سغید شده میام بهونه جیغ گریه .امشب هم ی حرف شنیدم خیلی منو بهم ریخت من عیدی هرجا رفتم مهمونی بچم به وسیله های خونه مردم دست نمیزد چون کلمه نه رو از شیش ماه بهش یاد دادم و موقع اذیت کردن منعش میکردم وحرف گوش میکرد بعد خانواده شوهرم پشت سرم حرف زدن که زهره بچشو دعوا میکنه و میزنه خیلی ناراحت شدم در صورتی که اونا اصلا جلو بچه هاشون نمیگیرن حتی ی دعوا خشک خالی نمیکنن .الان دیگه امشب با شنیدن این حرف خالی کردم و اصلا نمیدونم چی درسته چی غلطه و‌واقعا کم اوردم با این رفتار پسرم و اصلا توقع همچین رفتاری رو ازش نذاشتم اصلا نمیدونم باید باهاش چیکار کنم .میگم مامان بالشت روی مبلارو ننداز توی چشمای من نگاه میکنه پرت میکنه بالشتو اگه چیزی دم دستش هم باشه میشکنه راحت جرعت نمیکنیم ی ظرف چینی لیوان شیشه ای بیاریم سر سفره