۴ پاسخ

دختر منم همین بود میبردمش کلاس نقاشی معلم هر چی میپرسید اصلا جواب نمی‌داد فقط گوش میکرد حتی بازی گروهی هم شرکت نمیکرد یه گوشه وایمیستاد. دیگه خیلی باهاش صحبت کردم چند ماهی طول کشید الان خیلی بهتر شده تو کلاس مشارکت میکنه

بهش اعتماد به نفس بدید،
بگید چقدر صدات قشنگه ،
بگید شعر بخونه و خلاصه هر کاری که استعدادشو داره بگید انجام بده و تشویقش کنید

پسر منم همینطور بود بهتر شده کوتاه نیا ببرش اینقد ببرش تا روش باز بشه ، بعدم به مربیش بگو دخترتو به حاله خودش نزاره هی ازش درخواست کنه هی ازش تمیرینو فعالیت بخواد تا دخترت مجبور بشه انجام بده اینطور بچه های خجالتی رو بزاری به حاله خودشون تا یه سال فقط میشینن یه گوشه بقیه رو نگا میکنن درست عینه پسرم ،،، ولی به مربیش گفتم حالا هی ازش میخواد پسرمم داره مشارکت میکنه ، کلاس مادر کودکم خیلی خوبه

چندروزه که دارید میرید.
عجله نکنید
باشگاه، بازی ها و ورزش های گروهی ، پارک ، کم کم روش تاثیر میذاره

سوال های مرتبط

مامان رضایار مامان رضایار ۵ سالگی
مامانا یع راهنمایی ازتون میخوام رضایار تا خرداد کسی نمی فهمید چی مسگه گذاشتمش مهد الان مثل خودمون جمله بندی داره اگه هم یه کلمه رو کسی نفهمه دوباره درست تکرار میکنه میفهمن مشکل من اینه رضایار شش تا حرف رو تا چند ماه پیش بلد نبود ولی الان ق رو کامل یاد گرفت ج چ ح رو وسط کلمات میگه ل ر هم چند روزه داره میگه در کل رو به پیشرفته من تا اسفند بهش فرصت داده بودم گفتم اگه خوب نشد میبرم گفتار درمان که دیدم الان پیسرفت کرده واسع همین مسگم چند ماه دیگه هم صبر کنم بمدیر مهدشونم گفتم گفت اکی میشه فرصت داره از طرفی من خودم اگه زوم کنم رو یه کلمه عصبانی میشه میگه بریم یه بازی دیگه غیر مستقیم باشعر وقصه بهتر یاد مگیره ولی یکم وجدان درد دارم اینم بگم نمیزارم تا سن مدرسه برسه اگه تا چند ماه دیگه پیشرفت نکنه میبرم گفتار درمان با اینکه میدونم الان گفتار درمانو همکاری نمیکنه ولی یکم عذاب وحدان دارم حتی مشاور دکترشم گفت بزار مهد اکی میشه کسی تو این شرایط هست
مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۳ ماهگی
سلام، پسرم تا چندوقت پسش خیلی اجتماعی بود هرجا میرفتم انقد با طرف حرف می‌زد که همه میگفتن اسپند دود کن، با خودم سرکار یوقتایی می‌بردم با تک تک همکارا حرف های قلمبه سلمبه میزد، همیشه خداروشکر میکردم خجالتی نیست خیلی اجتماعیه، فروشگاه میرفتیم سریع با فروشنده هاشمی‌رفسنجانی حرف می‌زد قیمتارو میرف می‌پرسید و...، الان چند ماهه خودم همش خونه ام سرکار نمیرم دخترم سه ماهه به دنیا اومده، تو خونه حواسمون هست بهش خیلی اهمیت میدیم که حسودی نکنه، خودشم خواهرش رو خیلی دوست داره، کلا شوهرمم تمام وقتش واسه پسرمه،وقتی میاد خونه، حالا الان یه دو سه هفته ای هست میبینم بیرون رفتنی خیلی خجالت میکشه پشت من قائم میشه, مغازه ،فروشگاه ،اراشگاه و همکارای همسرم، همسایه و..‌ وقتی باهاش حرف میزنن سریع میره پشتمون قائم میشه، دیروز رفته بود شهر مَشاغل ،قسمت آشپزی، خانومه هرچی باهاش حرف می‌زد آهسته و بی انگیزه جواب میداد، قبلا همه جارو میزاشت رو سرش انقد که حرف می‌زد باهاشون، البته با بچه های همسن خودش خیلی خوبه، سریع تو پارک دوست میشه بازی میکنه ولی با بزرگسالان خجالتی شده، کسی.بوده بچه ش یکدفعه خجالتی شه، راهکاری چیه؟