مامانا یع راهنمایی ازتون میخوام رضایار تا خرداد کسی نمی فهمید چی مسگه گذاشتمش مهد الان مثل خودمون جمله بندی داره اگه هم یه کلمه رو کسی نفهمه دوباره درست تکرار میکنه میفهمن مشکل من اینه رضایار شش تا حرف رو تا چند ماه پیش بلد نبود ولی الان ق رو کامل یاد گرفت ج چ ح رو وسط کلمات میگه ل ر هم چند روزه داره میگه در کل رو به پیشرفته من تا اسفند بهش فرصت داده بودم گفتم اگه خوب نشد میبرم گفتار درمان که دیدم الان پیسرفت کرده واسع همین مسگم چند ماه دیگه هم صبر کنم بمدیر مهدشونم گفتم گفت اکی میشه فرصت داره از طرفی من خودم اگه زوم کنم رو یه کلمه عصبانی میشه میگه بریم یه بازی دیگه غیر مستقیم باشعر وقصه بهتر یاد مگیره ولی یکم وجدان درد دارم اینم بگم نمیزارم تا سن مدرسه برسه اگه تا چند ماه دیگه پیشرفت نکنه میبرم گفتار درمان با اینکه میدونم الان گفتار درمانو همکاری نمیکنه ولی یکم عذاب وحدان دارم حتی مشاور دکترشم گفت بزار مهد اکی میشه کسی تو این شرایط هست

۱۶ پاسخ

به نظرم داری سخت میگیری
پسر من هم مهد میره هم گفتاردرمان بازم جمله هارو کامل کامل نمیگه
تا مدرسه هنوز ۲ سال وقت داره نگران نباش

بنظر من که گفتاردرمان هیچ ضرری نداره ببرش حتما
یه سریا که میگن بچه ما هم خوب و واضح حرف نمیزنه بچه از سه سال و نیم به بعد باید غریبه ها هم متوجه جملاتش بشن
هانا که کاملا واضح عین ما بزرگترا حرف میزنه

صد در صد گفتار درمانی اثر بخشه حتما ببر تا دیر نشده چون گفتار درمانی هم سن کودک مهمه

من یه پیچ کفتار درمان اونسری دیدم ... روی همین حروف کار میکرد با بچه ها ..با روش خاص خودشون .
بنظر من زودتر ببرش که زودترم نتیجه بگیری
حداقل روش درست رو یادت میده ک باهاش کار کنی .

مثلا واسه یه حرفی دماغ گیر گذاشته بود واسه بچه
واسه یه حرف دیگه چوب بستنی میذاشت روی نوک زبون بچه و میگفت اون حرف رو بگو
بچه هم قشنگ همکاری میکرد

ولش کن بچه رو

بچه خواهرم ۶ سالش هنوز کوکو می گه توتو

هنوزم جای پیشرفت داره عزبزم استرس نگیر..شما درستش تکرار کن ...پسرم الان کامل دیگه حرف میزنه هاااا ولی بازم‌حروف ی سریا بد تلفظ میکنه...سعی میکنیم درستش بگیم تکرار کنه...نگران نباش...گفتار درمانی هم بیشتر اینه ک تمرین میده و خودت باید کار کنی به نظرم گیر نده بهش‌..ولی مهد ادامه بدی این قدر تاثیرش زیاده خیلی از دوستاشون یاد میگیرن خیییلی

سلام عزیزم والا دختر منم میتونه حرف بزنه اماما جملات رو کامل نمی گه بعضی از کلمه هارو نمی تونه بگه منم استرس خیلی زیادی دارم شب وروز دارم دعا میکنم

پسرم دو سالش نبود خانواده شوهرم میگفتن وای چرا حرف نمیزنه چرا اینجوری منم همش ازش دفاع میکردم بعد از تولد دو سالگی اش ماشالله مثل خودمون حرف زدن شروع کرد
پس درکت میکنم که چی میگی وای امان از دست این اطرافیان ک فقط خوششون میاد آدم اذیت کنن
بنظرم گفتار درمان نبر در عوض خودت باهاش کار کن اونهم ب صورت غیرمستقیم
ی کلمه اشتباهه تلفظ می کنه مثل ی گفت و گو عادی تو درست تلفظ کن و اصلا نگو بهش اشتباهه میگه

داری سخت میگیری...خداروشکر ک با مهد راه افتاده...
تا پیش‌دبستانی رفتنشم یسال و نیم مونده...تا اون موقع کامل یاد میگیره...
اذیتش نکن اینجوری عصبیش میکنی و از اونور بوم میوفتی...باید بری دنبال راه حل برا کنترل اعصابش

پسر جاری من کلاس دوم دبستانه هنوز به پفک میگه تفک به قاشق میگه گاشق ..به جمعه میگه جمبعه هنوز پسر شما وقت داره عزیزم زیادم زوم نکن بچه خسته بشه

گفتار درمانی عوارض روحی خودشو داره. حالا که داره پیشرفت میکنه بزار خودش یاد بگیره

عزیزم پسرمنم بعضی کلمات نمیتونه بگه این طبیعی ب نظرم

سحر جان اصلا مشکلی نیست وقتی مدرسه بره صد در صد درست میشه

تو این شرایط نیستم
نگرانیتو درک میکنم شاید اگه خودمم بودم حال تورو داشتم
ولی الان که از بیرون به قضیه نگاه میکنم نظرم اینه که چون پیشرفت چشمگیری داشته صبر کن

اگه بامهد رفتن پیشرفت کرده پس صبرکن تا بازم پیشرفت کنه

سوال های مرتبط

مامان امیر محمد مامان امیر محمد ۴ سالگی
خانوما به سوال دارم من چند ماه اقدام کردم برای بارداری اما نشد قرص کلومیفن و لتروزول. پاندول آزادسازی هم زدم سونو فولیکول هم دادم ۱۵. و ۲۰ بود. اما بازم نشد
شوهرم خیلی حساس شده میگه خدا نمی‌خواد. بزار تا به وقتش
آخه من میخواستم این ماه برم یه دکتر شهر دیگه که معروف.

شوهرم یه مدت سرش خیلی شلوغه خدارو شکر
ولی از طرفی هم خیلی خسته و عصبی میشه چون.یکماه دیگه مبلغ زیادی احتیاج داریم وقسط هم میخواد بده. خیلی سنگین شده براش

تو اینستا هم چند تا فیلم و عکس. بچه های مشکل دار رو دیده به بچه بود سرش خیلی گنده بود حالا
شوهرم دیگه می‌ترسه میگه نباید چیزی رو از خدا به زور گرفت دکتر هم بری با دارو استفاده کردن. یعنی مثل به زور گرفتن. شاید به صلا حمون نباشه چرا آنقدر اصرار می‌کنی اگه با دارو خوردن جنین مشکل دار بشه چی

به نظرتون بیخیال بشم. میترسم از شانس بدم واقعا اتفاقی بیفته خدایی نکرده دیگه شوهرم ،........ یه چیزی که تا آخر عمر با آدمه

به نظرتون برم دکتر یانه
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
بیایین یه راه حل بدین
پسرم شدید وابسته منه شدید خیلییییی شدید
با هیچ کس نمیموند من یه دکتری جایی برم
با همسرم میمونه با مامانم هم به تازگی میمونه
سرکار میرم یه ده روزی هست پیش همسرم یا مامانم میمونه
می‌خوام بزارمش مهد چنان اسم مهد میاد جیغ و داد می نه پشیمون میشم
اونقدرررررررررررر بردم مهد با خودم تایم بازی بچه ها شعر و آهنگ و رقص هاسون تاب سرسره بازی کردناشونو دیدیم اصلا این بچه به هیچ صراطی مستقیم نیس قبول نمیکنه
دو هفته پیش خیلی منطقی باهاش حرف زدم گفتم باید برم سرکار توهم مثل فلانی دختر خواهرم مهد می‌ره گفتم مثل اون برو منم مثل خاله جون برم سرکار قبول کرد که بره
دختر خواهرم چند ماه ازش بزرگتره دو ساله کامل مهد می‌ره خواهرمم شاغله
خلاصه رفتیم یه مهد خوب دیدیم باهم رفتیم داخل با دوستاش آشنا بشه گفت الا بلا نمیشینیم پاشو بریم خونه هر چی باهاش حرف زده بودم باد هوا بوده
میگم ای خدا چیکار کنم بنظرتون این بچه رو بفرستم مهد راهکار چی دارین؟چه جوری جدا میخواد بشه از من بخدا مغزم هنگ کرده