۵ پاسخ

من از یک سالگیش برگشتم سرکار تا یک سال و نه ماهگی(یک سال تحصیلی) یعنی نابود شدم. هم خودم اذیت شدم هم بچه زبون بسته. خواهرام میومدن پیشش یا من می‌بردم صبحها، خیلی اوضاع پیچیده شده بود همش در حال بدو بدو یا سرکار یا خونه در حال پخت و پز، فقط میگفتم سال تحصیلی تمام بشه انصراف بدم بشینم پیش بچم، این تجربه شخصی من بود شاید اگر پرستار ثابت بگیرید که بی دغدغه بدونید کنارشه و سرگرم میکنه شرایط فرق کنه.

من از دو ونیم ماهگیش برگشتم سرکار البته تعداد دو روز.براش پرستار گرفتم که مامانم هم حضور دارند که با پرستار تنها نباشه. وبمرور هی روزهای کارم را زیاد کردم

منم دوست دارم برم سرکار ولی همین دغدغه رو دارم

من از ۹ ماهگیش به بعد میرم سرکار
بچمم با خودم میبرم
من و همسرم محل کارمون یکیه
به این خاطر زیاد اذیت نمیشم خداروشکر

من از ۹ ماهگی برگشتم سرکار.بچم شیرخشکی هست.صبحا میذارم پیش مادرشوهرم و عمش.با ساک و لوازم و خوراکیاش.ظهر میرم سراغش دیگه با خودمه.غروبا برا شام و ناهار فردا اشپزی.

سوال های مرتبط