۳ پاسخ

دقیقن شرایط منم همبن بود جالب اینه دختر من نخورد اصلن سرنخوردنش حرص خوردم ب زورم خوابوندمش خونه خودمون راحت میخوابه میخوره ولی خونه مادر بزرکا میایم کلا حرص میده

بخدا اگر یک درصد دل مهربون و پاک و بی کینه ی بچه ها رو ماها داشتیم دنیا گلستان میشد ازخواب بیدارشه یکمی باهاش بازی کنی فراموش میکنه

عزیزم ناراحت نباش پیش میاد ما مادرا هم آدمیم گاهی وقتا خسته و عصبی میشیم و بچه ها هم واقعا گاهی وقتا خیلی اذیت میکنن وقتی آروم شدی بغلش کن بوسش کن ازش معذرت خواهی کن وباهاش بازی کن از دلش در بیار بچه ها خیلی دل پاکی دارن میبخشن😥😔

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
فک نکنم خدا هیچ وقت منو ببخشه من دوبار اقدام کردم به بارداری و بعدمکاری پیش لومد با شوهرم گفتیم بمونه دیگه بعدعید
ولی نمیدونستم توی همون دوبار باردارشدم واسه همین وقتی بیبی چکم مثبت شد خیلی شوکه شدم تا دوماه عذاب وجدان داشتم میگفتم درحق بچه م ظلم کردم براش وقت نذاشتم حالا یکی دیگه بیادمن چیکارکنم😔بعدرفتم مشاوره خیلی کمکم کرد آروم ترشدم و چون یه کم حالتام با بارداری پسرم فرق میکرد دلمو خوش کردم که دختره حالا که خداخواسته اینقدر سریع باردارشدم اگه دخترباشه هرسختی رو به جون میخرم وچون پسرم بازم تک پسرمیمونه بازم از هیچی بهتره تا اینکه فهمیدم دومی هم پسره از دیروز خیلی گریه کردم اصلا حوصله هیچی رو ندارم هی پسرمو ناز میکنم یا میبوسم یا راه رفتنشو نگاه میکنم گریه میکنم میگم خدایا چرا دخترنشد هم به خاطر دل خودم هپ اینکه دلم نمیخوادمحبت مادرپسری مو خرج بچه ی دیگه ای بکنم دلم میخواست همیشه رادمهرپسر من باشه فقط
میدونم آخرش خدا میزنه توی سرم ولی نمیتونم آروم بگیرم😭😭😭😭