۱۰ پاسخ

دولتی همینه تا زجرکش نکن سز نمیکنن

ازش بپرس اخرای بارداری چی خوردی ک وزن بچه رفتع بالا

عزیزم چ بیمارستانی زایمان داشته

ربطی نداره زنی بوده ۵ کیلو هم طبیعی زایمان‌کرده

وای چ ترسناک بگردمش

نه عزیزم الان دیگه وزن ۵ کیلو باید باشه برا سز

بپرس چی می‌خورده نی نی تپلی شده

وای خدا لعنتشون کنه اخه این چه کاریه

طفلی چه زجری کشیده، خدا ازشون نگذره، یعنی یه دکتر بالاسره این بنده خدا نبوده؟😐

شاید سونو قبل زایمان نرفته نمیدونسن وزنش زیادع

سوال های مرتبط

مامان 💙آیهان🥹💙 مامان 💙آیهان🥹💙 ۸ ماهگی
سلام خانما تجربه زایمان من تو بیمارستان صیاد شیرازی گرگان:
38 هفته 7 روز بودم که از غروب دردام شد یعنی 16م اسفند دردام اول از بالای مهره کمرم میگرفت میومد به لگن بعد از لگنم دردم میرفت به شکمم سفت میشد شکمم در حدی که حس میکردم یه سنگ تو شکممه بعد این درد میرفت به واژنم اولش تا شب دردام هر نیم ساعت بود
بعد از شبش تا غروب روز بعد هر بیست دقیقه دردم میومد بعد از غروب دیگه هم دردام شدید شد هم فاصله شون کم شد یعنی فاصله شون تا ساعت 10 شب رسید به هر دو دقیقه میگیرفت و ول میکرد چندساعت دردمو تو خونه کشیدم ولی دیگه شدید شد و نمیتونستم تحمل کنم و میترسیدم خدایی نکرده خطرناک باشه و راهی بیمارستان شدم ساعت دو شب اومدم بیمارستان رفتم زایشگاه اونجا رفتم گفتم درد دارم معاینم کردن گفتن وقت زایمانته و 3 سانت بازی و باید بستری بشی تا زایمان کنی... کارای بستریمو انجام دادم بستری شدم سرم وصل کردن و هی میومدن معاینه میکردن😂 با همون معاینه هاشون کیسه آبم ساعت سه پاره شد ترسیدم که عمل کنن ولی نکردن خداروشکر آمپول فشار زدن تو سرم که دردام شدیدتر شد انقدری شدید شد که دیگه میخواستم گریه کنم و جیغ بکشم مامانم اومد بالاسرم تا کمرمو ماساژ بده ساعت پنج سانت بودم با همون معاینه ها دهانه رحمم باز میشد ساعت چهار رسیدم هفت هشت سانت پنج و نیم صبح رسیدم به ده سانت
مامان دلوین💖👣 مامان دلوین💖👣 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمانم
ساعتای ۴ و نیم صبح بود بیدار شده بودم از این پهلو به اون پهلو بشم ، یهو احساس کردم یکم آب یهو قلوپ ریخت بیرون، رفتم دستشویی دیدم اندازه دوتا لیوان اب ریخته ازم شلوارم خیس شده، بی رنگ بود یکم لیز بود
دیگه حاضر شدیم رفتیم بیمارستان ، منو معاینه کردن گفتن ۲ سانت بازی، کیسه ابت هم پاره شده ولی هنوز کامل خالی نشده
دیگه از ساعت ۵ و نیم بستری شدم و بهم سرم وصل کردم و آمپول زدن تا ساعت ۸ درد نداشتم، فقط ورزش میکردم و دستشویی میرفتم
از ساعتای ۸ صبح کم کم درد های پریودی شروع شد تا ساعت ۱۰ همینطوری گذشت
از ساعت ۱۰ درد هام شدید شده بود و نزدیک به هم شده بود، تا اون موقع ۲ تا امپول هم زده بود بهم، برای اینکه دهانه رحمم باز بشه
انقباض‌ هام شروع شده بود و هر ۶ دقیقه دوبار درد داشتم
دیگه کم کم رسید به هر دقیقه درد داشتم، اومدن معاینه کردن گفتن ۶ سانتی
خیلی دردش شدید شده بود هرلحظه ک شکمم منقبض میشد و درد میگرفت احساس میکردم الانه ک ی چیزی بیاد بیرون
دیگه ماما اومد دید دارم خیلی درد میکشم ولی الکی جیغ و‌داد نمیکردم، برای همین اومد گفت بیا کمکت کنم زودتر زایمان کنی
گفت هروقت درد اومد دستاتو بزار پشت رونت رو بگیر زور بزن ، خود ماما هم با انگشت هاش واژنم رو باز میکرد ک ب اون قسمت زور وارد کنم...
چون خیلی درد هام شدید شده بود و تند تند حس میکردم، منم محکم زور میزدم تا زودتر تموم بشه...درکل ۱۵ بار زور زدم این اخریا با زور زدن جیغ هم میزدم دیگه سرش اومد بیرون بدنش رو هم کشیدن بیرون و تمام بالاخره ساعت ۱۴ بدنیا اومد...۷،۸ تا بخیه داخل و ۷، ۸ تا هم بیرون
مامان امیرعلی خان مامان امیرعلی خان ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان طبیعی آوردم براتون
دیروز این موقع بود کیسه ی آبم ترکید اول که خوابیده بودم به شکل قطره ای خارج میشد سرپا که دم کلی آب ازم رفت و شلوارم کاملا خیس شد هیچی دیگه یه دوش گرفتم با همسرم رفتیم بیمارستان .اومدیم تریاژ مامایی چک کردن دیدن بله کیسه ی آب بوده و ترکیده خلاصه به دستور پزشک بستری کردم دو سه ساعت همینطوری گذشت و من یه فینگر بودم فارغ از هر دردی .دیدین هیچ پیشرفتی حاصل نشد اومدن آمپول فشار رو داخل سرم ریختن ولی بازم افاقه نکرد از صبح ساعت ۸ تا تقریبا ۱ ظهر به زور ۲ فینگر بودم که میگفتم غلط کردم منو ببرید سزارین دردها هم یکسره نیست نگران نباشید بین هر درد معمولا پنج دقیقه اینا فاصله هست شما در این حین میتونید استراحت کنید .اومدن نوار قلب گذاشتن و دوز آمپول فشار رو زیاد کردن اینبار نتیجه داد و تا ۴ و ۵ سانت پیشرفت کردم دردش مثل پریودی هست که شدیده و میگره و ول میکنه من کمردرد آنچنانی نداشتم .وقتی ۵ سانت شد اومدن بردن اتاق زایمان پمپ ضد درد زدن که کلیدش دست خودم بود وقتی درد داشتم میزدم وای چقدر حس خوبی بود همه ی دردهای یه جا محو شد از ساعت ۷ عصر تا تقریبا ۸ و نیم با پمپ درد هیچ دردی احساس نمیکردم خیلیییی خوب بود فقط خوابیدم بعدش که ۱۰ سانت شدم دکتر اومد بالا سرم و پمپ درد رو قطع کردن دیگه دردهای مثل پریودی نداشتم درد هاش شبیه مدفوع کردن بود دکتر آوند و به من گفتن فولی هر موقع احساس مدفوع داشتی زور بزن این مرحله سخت بود چند باری زور زدم نشد که بالاخره پسری به دنیا اومد و اونو گذاشتن رو سینم یه ساعت بمونه ۲۰:۴۵ دقیقه به دنیا اومد همون لحظه احساس تخلیه و راحتی داشتم که بخیه زدن شروع شد خود رابه هم خیلی درد داشت بعد ۲ ساعت هم آوردن بخش