۷ پاسخ

اح میدونم چی کشیدی من اینطور نشدم ولی یکی کنارم 3روز بود بیمارستان بود زایمان نمیکرد داشت جون میداد هر چ گفتن نبردن سزارین اخرش سر بچع بیچاره کج شده بود

بسلامتی مبارک باشه

باز سزارین بهتره خدایی

قدم نو رسیده مبارک باشه انشالله پر روزي باشه

با ۱سانت رفتی بیمارستان؟

وقتی ۱۰ سانت شدم با تنفس و زور خیلی کمک کردم به خودم

سخت بود

سوال های مرتبط

مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۳ ماهگی
تجربه زایمان ۸ :
پس چیشد ؟؟
من ۲ سانت بودم با کیسه آب پاره شده ک بستری شدم
ساعت ۷ معاینه شدم ۴ سانت بودم
ساعت ۸ معاینه شدم هنوز ۴ سانت بودم
ساعت ۱۰ دقیقه ب ۹ از شدت درد معاینه شدم فول بودم
و ساعت ۹ زایمان کردم
بدونِ استفاده از هیچگونه اپیدورال و مسکنی ...

بعد از بخیه منو دوباره بردن تو اتاق زایشگاه روی تخت دراز کشیدم ، چندتا خرما و آبمیوه خوردم با چایی نبات
بعد ماما همراهم دخترمو آورد بهم یاد داد چجوری بهش شیر بدم و دادم.
گفت ۲ ساعت باید اینجا بمونی بعد می‌بریمت بخش ..
تا موقع من خوابیدم ، اومد بیدارم کرد ماما زایشگاه شکممو فشار داد و مثل حالت معاینه اما با یک انگشت کرد داخل واژنم ( راستی یادم شد بگم دکترمم قبل از بخیه زدن یه عالمه فشار داد شکممو و دست کرد داخل بدنم ک اصلا دردش جوری نلود نشه تحمل کرد.. بعد لباسامو عوض کردن شورتکس و پوشک برام گذاشتن و منو بردن تو بخش.. اونجا هم بچه رو آوردن کلا پیش خودم
۲۴ ساعت بعدش هم مرخص شدم .. اگه سوالی دارین بپرسین جواب میدم
مامان هیراد و مهراد مامان هیراد و مهراد روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
من صبح پیاده رویی کردم ساعت ۸ اینا هیچ دردی هم نداشتم بعد ساعت ۱۰ یه دمنوش تخم شوید و گشنیز و آویشن و نبات خوردم بعد کم کم دردم شروع شد
البته دیروز معاینه شدم دوساعت بودم
اومدم زایشگاه معاینه کرد ساعت ۱۲ بود گفت همون دوسانتی برو خونه فعالیت کن ساعت ۶ بیا دوباره چکاپ شو
من رفتم خونه ولی هی دردم بیشتر شد با احساس دفع زیاد ترشح موکوسی هم داشتم
دیگ ساعت ۳ واقعا درر داشتم گفتم حتما وارد فاز فعال شدم چون همش زیر دوش آبگرم بودم و شوهرمم ماساژ میداد
ولی زایمان دومم بود و من فک نمیکردم اینقد زود پیشرفت کنم ۳ونیم اومدم زایشگاه تا معاینه کرد سریع ویلچر آوردن و بردنم رو تخت زایمان گفتن ک فول هستی فقط زور بزن
خلاصه اینجاش دیگ خیلی اذیت شدم چون ماما و دکتر کلی با دست و معاینه و فشار اذیتم کردن گفتن وزن بچه بالاس نمیاد تو کانال زایمان با اینک فوول هستی ساعت ۵ بچه بدنیا اومد خداروشکر ولی واقعا این یساعت تو بیمارستان خیلی اذیت بودم چون افتادگی رحم داشتم و اجازه خروج بچه رو نمیداد و باید با دخالت دکتر و پرستار بچه نمیومد وزن بچه ۳۶۰۰ بود تقریبا و ۶ تاهم بخیه خوردم
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان هاکان مامان هاکان روزهای ابتدایی تولد
پارت سه


دیگه من ساعت ده شب بود بستری شدم کلا هر یک ساعت ان اس تی میگرفتن و معاینه میکردن اما خبری نبوددد تا فرداش ساعت 11 صبح یه پرستار اومد بهم یه قرص داد که دردام شروع بشه و شاید دهانه رحمم باز بشه خلاصه گذشت تا ساعت دو بازم هیچ دیگه بهم امپول فشار زدن ساعت سه معاینه کرد و بازم هیچ اما درد داشتم دیگه خانمه نزدیک 20 دقیقه مدام معاینه کرد دهانه رحم 1 سانت شد و کیسه ابمو پاره کرد و اونموقع دردام وحشتناک شدددد و همین جوری هی معاینه و دهانه رحم همون یه سانت موند ساعت 10 شب شد گفتن ماما همراه بگیر سریع یه ماما گرفتیم و اومد معاینه کرد دید بچه خیلی پایینه و دهانه رحم بسته هست بهم مسکن زد و معاینه کرد شاید همه انگشتاش رو کرد داخل و زور زد که دهانه رحم شد 5 سانت من دیگه حالم بد شد بهم دوتا کپسول اکسیژن وصل کردن و ان اس تی که دردام همش رو 99 بود و من دیگه داشتم از بین میرفتم و باز معاینه کرد دهانه رحمم کرد 8 سانت و من دردام بیشتر بیشتر شد و بازم معاینه کرد شدم 10 سانتت دیگه فشارم اومد پایین داشتم از هوش میرفتم ساعت 12:20شب شده بود و دیگه ماما صدا پرستارا زد که بیاین این خانم داره از هوش میره و دهانه رحمشوباز کردم بهم گفتن بچه داره دنیا میاد و بهم چندتا دستگاه وصل کردن وگفتن زور بزن تا میتونی منم اینقدر زور زدممممم تا بچم ساعت 1:15شب دنیا اومد و همون لحظه دردام تماممم شددد و عشقمو بغل گرفتم 😭خیلی درد کشیدم اما ارزششو داشت