۳۳ پاسخ

خوش قدم باشه عزیزم.یه خدا قوت هم به خودت بگم .بیخود نیست که میگن بهشت زیر پای مادر است

مباركا باشه عزيزم 🌸
خدا حفظش كنه 🙏

وای عزیزممم مبارکه چقد منتظر بودمممم
عکسشو برام بفرست. برا منم دعا کن

عزیزم مبارک باشه قدمش پرخیرو برکت باشه براتون.خیلی خوشحال شدم برات هر روز تاپیکها روچک میکردم ببینم زایمان کردی یانه .خدا رو شکر

مبارک باشه عزیزم😘
قدمت پر از خیر و برکت باشه براتون💚💚

مبااااارکهههه فدای سرت بخیع.خذارشکر بسلامت بدنیا اومد

به سلامتی عزیزم مبارک باشه😍😍😍

مبارک باشه عزیزم

مبارکه عزیزم بالاخره از نگرانیا خلاص شدی ایشالا بسلامتی🥰🥰

چشمت روشن

مبارکه عزیزم 😍 بسلامتی 🥹
انشاالله که خوش قدم باشه
چشمت روشن
عکس نی نی هم بزار اگه دوست داشتی

قدمش خیر عزیزم.
تجربه طبیعی رو بگو برامون حتما

واااای به به مبارک باشه عزیزم. انشالله قدمش پر خیر و برکت 🥰🥰🥰🥰 برای منم دعا کن

😍😍😍

ای جانمممم بالاخره زایمان کردی😍😍😍مبارکههههه قدمش پربرکت باشه واستون الهیییی

بسلامتی عزیزم چشمت روشن😍

چقد من ذوق کردم الهی قدمش مبارک مبارک باشه

چجوری یهویی چند سانت باز میشه ؟ زور میزدی یا چی؟

تبریک به تو تبریک به من تبریک به همه

ای جانم 😍خداروشکر خوش قدم باشه براتون 🥹❣️

به سلامتی مبارک باشه قدمش عزیزم

بسلامتی باشه قشنگم 😊😘🌹انشاالله خوشقدم باشه براتون و بعد از این قشنگی های زندگیتون ۱۰۰۰برابر بشه
🧿🧿🧿

مبارکه عزیزم بسلامتی خش ب حالت ک ۱۰ سانت شد و منی ک با ۷ سانت ی زور زایمان کردم ☹️در حقم نامردی کردن

مبارک باشه گلم خوشحال شدیم

مبارکت باشه قدمتش خیر باشه عزیزم

مبارک باشه🌹🌹🌹🌹

برا منم دعا کن زود زایمان کنم ۴۰ هفته ام داره پر میشه

مبارک عزیزم

خیلی مبارکااا باشه 😍
چشمت روشن خوش قدم باشه انشالا

بسلامتی عزیزم انشالله زیر سایه پدرمادر بزرگ 🌷🙏🏼

عزیزم قدمش مبارک باشه
قبلش از کی ورزش میکردی

خداروشکر دیگه راحت شدی،چشمت روشن مبارک باشه♥️
الان درد اینا هم داری به خاطر بخیه ها؟؟؟

بسلامتی گلم مبارکه😍

سلام عزیزم من آتلیه آنلاین دارم
1_آموزش فتوشاپ
2_آموزش ادیت کف پا
3_جابجایی سر
4_جابجایی کل بدن
5_پاک کردن اشیا در عکس
6_ادیت کف پا
و تغییر رنگ لباس☺️

درخدمتم شما هستم♥️.
09330376181

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۱ ماهگی
خانوما از زایمان طبیعی واسه شما بگم من از دوروز قبل از زایمانم دردام شروع شده بود درحالیکه دکترم میگفت تو حالا حالا موقع زایمانت نیست دردام مثل پریود بودن بود یعنی یکم درد میگرفت تا اینکه بعداز ۳ روز به ۵ دقیقه ۵ دقیقه یکبار درد میگرفت رفتم بیمارستان گفت ۱ سانت باز شدی و گفت باید بستری بشی منم به گفته ی کلاسهای زایمان طبیعی که میگفتن زود بستری نشین و تا درداتون تند نشده نمیخواد بستری بشین ساعت ۱۲ شب اومدم خونه و خوابیدم تو خواب یه لحظه درحد ۵ ثانیه یه دردشدید گرفتم و کیسه ابم پاره شد ساعت ۳ نصف شب بود سریع رفتم بیمارستان و سرم فشار بهم زدن خییلی درد کشیدم تا اینکه ۲ سانت شدم و از شدت درد میگفتم اپیدورال میخوام گفتن مال بالای ۴ سانت هستش اما داشتم قشنگ میمردم تا اینکه ۳ سانت شدم از بس حالم بد شد اومدن وصل کردم به من ۱۰ تا سرم فشار زدن و قشنگ مرگ را پیش چشمم دیدم و اخر باز نشدم همون ۳ سانت بودم درحالیکه قبلش دکترم میگفت تو لگنت عالیه واسه طبیعی ولی بیستر از ۳ سانت باز نشدم و تا فردای روز بعد ۱۲ ظهر درد میکشیدم اخرش رو خون افتادم و بردن منا برای سزارین
مامان فندوق مامان فندوق ۵ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان جوجو مامان جوجو ۳ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
مامان مهدیار مامان مهدیار ۸ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من تو بیمارستان نجمیه تهران :
تو ۴۰ هفته و دوروز با نامه دکترم بستری شدم ساعت ۶ صبح بیمارستان بودم کارامو کردم معاینه شدم نیم سانت باز بودم بعد رفتم تو اتاق لیبر که یه تخت بود و وسایل ورزش و حموم اینا تخت زایمان فقط خودم بودم همراه خانوم میتونستم داشته باشم مامانم اومد آمپول فشار زد برام ساعت هفت و بیس دیقه صبح
دیگه بعد یه ربع کم کم دردام شروع شد یه ربع یه بار میگرفت ول می‌کرد ساعت ۹ صبح شدم دو سانت
ماماهمراهم گرفته بودم گفت ۴ ۵ سانت شدی من میام
دیگه پاشدم را رفتم ساعت ده صبح معاینه شدم بچه اومده بود تو لگن کیسه ابمو پاره کرد بعدش پاشدم ورزشامو توپ اینارو شروع کردم از ساعت ده تا ساعت یازده دردای وحشتناک داشتم که داشتم میمردم مامانم از اه و ناله من گریش گرفته بود ساعت یازده فول شدم ماماهمراهمم بود یکم ماساژ اینا داد یهو گفت فول شدی فول شدی برو رو تخت زایمان سریع دکتر خودمم مثه برق و باد اومد من دیگه دردام همراه زور بود شیش هفت تا زور زدم و برش داد البته سر کرده بود دیگه بچرو کشید بود ماماهمراهمم به زور من کمک می‌کرد شکممو فشار میداد ضربان قلبشم چک می‌کرد خلاصه پسر ما ساعت یازده ونیم صبح به دنیا اومد
با وجود نیم سانت باز بودن بعدم دکتر بخیه زد با اینکه سر کرد ولی یه کوچولو فهمیدم قبلشم که جفتو کشید بیرون و شکممو فشار اینا داد
سوالی بود در خدمتم