سر بچه ی دوم تنها میرفتین واکسن میزدین یا با کسی میرفتین؟من سر سبحان همه ی واکسن هاش رو تنها رفتم ولی فردا اولین واکسن مهلا هست،دیشب داشتم میگفتم تو گهواره بپرسم ببینم بهداشت ساعت کاریش چنده یهو دیدم شوهر میگه از هشته تا دوازده من فردا ماشین رو نمیبرم ک راحت باشی🙃 یعنی خودت با دوتا بچه برو واکسن بزن،منم هیچ چی نگفتم،یکم امروز حالم بد بود سرگیجه ی خیلی شدید داشتم وقتی هم این حرف رو زد انگار ک‌از دستش حسابی جوش کردم صورتم شده بود عین لبو،پاشدم اومدم اتاق سبحان رو باهمون حال بد ریختم بیرون ک مثلا یکم حرصمو خالی کنم ولی بدتر حال خودم بد شد،حالا به نظرتون توقعم بی جا بود؟اخه چه جوری با دوتا بچه من برم بهداشت برای واکسن مهلا،این چندوقت همش داشتم توی دلم میگفتم بسه باید خاطرات بد قبل و بعد زایمان م رو فراموش کنم اینطوزی دارع بینمون سردی به وجود میاد چندروزم بود واقعااااا خیلی بهتر شده بودم اما با کاری ک امشب کرد دوباره انگار تمام حس هایی ک داشتم برگشت😪

۸ پاسخ

منم سر بچه اول اینطور بودم هیچ کمکی از شوهرم و کسی نمیخواستم اما الان میخوام چون فهمیدم کسی علم غیب نداره که بدونه من سختمه یا کمک میخوام خودت ازش بخواه غرور بذار کنار

من شوهرم چند روز نیستن می رن بیرون از شهر سرکار
نوبت واکسن دخترم بودم بنده خدا نرفت سرکار پیشم موند.بدشانسی واکسن نیست گفتن احتمالا تا یک ماه دیگه نیاد

چرا بهش نگفتی دست تنها نمیتونم برم من بچه ی دوممه و به شوهرم گفتم تنهایی میترسم از سرکار مرخصی گرفت اومد شماهم بهش بگو شاید بیاد چرا سکوت کردی

من خودم میبردم، فاطمه را هم با خودم میبردم
ولی شرایط زندگیا فرق داره

خب یه کلمه میگفتی الان ویروس زیاده، سبحان نمیخوام ببرم یوقت الکی مریض بشه

ازش بخواه که باهات. بیاد

من یکی دوبارشو برد یکی دوبارشم تنها رفتم البته با همسایمون اما تو خونه خودم تنها نگه داشتم سرکار بود کاش ببره برت گردونه خونه

نه عزیزم حق داشتی ناراحت بشی تو بچه اولم شوهرم همیشه بود ولی سر بچه دوم هیچ وقت نبود حتی دکتر بردناشون اگه خواهرم نباشه من لنگ میمونم ولی چاره ایم نیست چون نمیتونه همش مرخصی بگیره

سوال های مرتبط