سلام به همه

چند تا از مامانای گل ازم خواسته بودن که تجربه از پوشک گرفتن حسنا رو به اشتراک بذارم.
من هیچ تخصصی ندارم تو این زمینه. با مطالعه و پرس و جو به این موارد که میخوام بگم رسیدم، بعضیاش هم تجربه است.

اول از همه اینکه بچه باید آمادگی‌شو داشته باشه. این آماده بودن هم یسری نشونه ها داره:
۱. بچه بتونه به شما بفهمونه که جیش یا پی پی داره، حالا نه اینکه بتونه بگه جیش، ممکنه به زبون خودش بفهمونه
۲. بتونه کارهای ظریف مثل جوراب درآوردن یا پوشیدن شلوار رو انجام بده.
۳. بتونه بدون کمک فرد از پله بالا بره. ممکنه دستش رو به نرده یا دیوار کنار بگیره ولی خودش تنهایی بالا میره.
۴. توی خواب نیم روز پوشکش خشک باشه.
۵. بتونه بین ۵ تا ۷ دقیقه به حالت دستشویی کردن بشینه.

حسنا همه این نشونه ها رو داشت و من آخرهای اسفند که دیگه تعطیل هم بودم تصمیم گرفتم با این غول بزرگ رو به رو بشم. ولی واقعا راحت‌تر از اون چیزی بود که فکرشو می‌کردم.

اول اینکه من از قبل بهش گفته بودم که ببین ما بزرگ میشیم دیگه پوشک نداریم و می‌ریم دستشویی. براش از اونایی که بهشون علاقه داره، یا دوستای بزرگترش مثال زده بودم. بعضی وقتا توی خونه باز میذاشتمش و جیش و پی پی‌ش رو دیده بود و فرقشون رو میدونست. هیچوقت هم وقتی دستشویی میکرد و بو می‌داد، اه اه و زشته و بده نگفته بودم. چون دیده بودم که بچه هایی که از مدفوعشون میترسن دچار یبوست میشن.

البته حسنا هم دو، سه روز اول یه کم یبوست شد که پیشنهاد میکنم حتما روزای اول چیزای ملین به بچه‌ها بدین.

بقیه‌ش تو کامنت‌ها😁

۸ پاسخ

با هم چند تا شورت رنگی هم خریده بودیم و کلا به پوشیدن شورت علاقه داشت.
صبح از خواب که بیدار شد، پوشک رو باز کردم، شستمش و شورت رو پاش کردم و گفتم دیگه از امروز میریم دستشویی، بعد خودم هر بیست دقیقه میبردمش و نمی‌کرد. مثلا هر سه ساعت یکبار دستشویی می‌کرد.

دیگه منم ترسم رو ریخت و زمان رو طولانی کردم. دو روز اول خیلی سخت بود و خسته میشدم. تقریبا به هیچ کاری نمیرسیدم و ۳، ۴ روز از در خونه بیرون نرفتیم.
بعد از اون تا دو هفته در حد یکی دو ساعت بیرون می‌رفتیم و بیرون و موقع خواب شورت آموزشی پاش میکردم، تو خونه شورت معمولی.

دیگه کم کم یاد گرفت، البته تا یک ماه خودش همیشه نمی‌گفت و خودم حواسم بود که کی ببرمش دستشویی.
مثلا اگه مایعات زیاد میخورد، یک ساعت اگه نه، هر سه ساعت میرفتیم دستشویی.

براش برچسب و شکلات هم گرفته بودم که بعد هر بار دستشویی بهش جایزه می‌دادم.

چند باری هم خطا داشت که دعواش نکردم فقط گفتم باید حواسمون رو جمع کنیم و جیش رو توی دستشویی می‌کنیم. حالا خونمون کثیف شد و باید تمیزش کنیم.

دیگه همینا یادمه، اگه سوالی دارین بپرسین.

مرسی که کامل توضیح دادی. اسکرین سات گرفتم 💚

دختر من این علائم رو نداره. و دیگران خیلی بهم فشار میارن. هی میگن از پوشک بگیر. بنظرم سخت تر از پوشک گرفتن، همین حرفای بیخود دیگرانه که الکی تز میدن....

خدا خیرت بده کامل توضیح دادی

سپاس🩵

وای مممنووووون

سلام
این مهمه که توچه فصلی ازپوشک بگیریم مثلا هوای سردباشه یاهوای گرم اثرداره
من پسرم آذر۳سالش میشه اگه بخوام صبرکنم تا۳سالگی وآمادگی کاملش هواسرده ومیترسم مریض هم بشه اگرم صبرکنم هواگرم بشه خب از۳سال ردمیشه

چقد خوب❤😍

دختر من همچنان شیر خودمو میخوره همیشه هم استرس از پوشک گرفتن دارم همسرم خیلی وسواسه همش بهم استرس میده.میگه نه یه وقت خونه نجس بشه میگه اگه نجس شد اعصابم خرد میشه حواست باشه. خوب من چیکار کنم بچش . شیر هم دخترم ول کن نیست واقعا خستم همسرمم هیچ کمکی نمیکنه تا میخام از شیر بگیرم میگه برو پیش مامان شیر بخور. البته شیر روز رو گرفتم فقط شبا بدون سینه نمیخوابه تا صبح هم خیلی بیدار میشه گریه میکنه شیر میخاد واقعا از شیر گرفتن و پوشک برام سخته 😭😓

سوال های مرتبط

مامان گیسو و گیلدا مامان گیسو و گیلدا ۲ سالگی
از پوشک گرفتن گیلدا شده بود برام یه بار سنگین چرا که هیچ جور همکاری نمی‌کرد به بهونه ی آب بازی و یا عروسکش رو میذاشتم میگفتم ببین نینی جیش میکنه یا با خودم می‌بردم سرویس اصلا انگار نه انگار دریغ از یه بار نشستن رو دستشویی فرنگی یا به قول قدیمیا سرپا میگرفتم گریه میکرد و بهونه می‌گرفت .
احساس ناتوانایی و عجز میکردم منی که دختر بزرگمو یکسالو نیمه از پوشک گرفتم حالا با گیلدا همه جوره به در بسته خورده بودم.
گفتم خدایا خودت گیلدا رو بشونش روی دستشویی فرنگی واقعا نمیتونم از دست من کاری بر نمیاد همش واسه این مسئله در دعا بودم.
تاچند شب پیش گیلدا بدجور همه پاش سوخته بود [به موقع عوضش میکردم با این حال سوخته بود ] هرچی پماد میزدم انگار نه انگار تا دیشب که به همسرم گفتم حتما از پوشکه بچمون دیگه نمی‌بندمش دلم نمیاد با اینکه میدونستم همکاری نمیکنه قراره گریه کنه .
گیلدایی که تا دیشب و دیروز گریه میکرد و باهاش به در بسته میخوردم یهویی یه شب، سوختگیش شد بهونه که دیگه نبندمش و به این راحتی بیاد بشینه روی دستشویی فرنگی نه اعصابی خوردکنه نه چیزی ،اینقد تغییر از دیروز تا حدی که وقتی جیش داره میگه جیش و تو دستشویی فرنگی جیشش رو میکنه این یعنی معجزه[گیلدایی که وقتی شلوارش رو درمیاوردم که جیش کنه ولی جیشش رو نگه می‌داشت. تا شلوارش رو پاش میکردم شِلوارش رو کثیف میکرد].
باز قوت خداوندمو در ضعف خودم دیدم.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️