چقدر دلم گرفت منم همینم تازه کوچیکه ۲سالشه بزرگه۳/۵
هیچ کمکی ندارم شوهرمم میره تو اتاق درو می بنده
داغون شدم نصف موهام سفید شد مامانمم به روی خودش نمیاره همش دنبال سفر و رفیق بازیشه
سلام اجی منم مث شمام فقط خودم ودوتا بچه ۳ساله و۱سال ونیم همش پخت پز وبشور شوهرم همش سر کاره وقتی هم میاد اونم مثل بچه ای هست برا من خدا کمکت اونه این دوران هم تموم میشه قوی باش باور کن فرست آرایشگاه ندارم
منم مثل توأم
اما وقتیکه میبینی مادرت اینطوره اصلا بش چیزی نگو راجب فشاری ک از دست بچه هات روته....چه فایده بگی ومسخره کنه وقهر
من مادرم وقتی بچه دوم رو باردارشدم حتی بم تبریک نگفت راضی نبود بچه دوم بیارم تو کل دوران ویارم وبارداریم جلوش خم به ابرو نیوردم فقط یه بار نمیدونم چی شد بش گفتم خیلی سنگین شدم بم گفت کی بت گفت حامله شی مگه ما مجبورت کردیم اصلا حتی وقتایی ک حالم بد بود وانمود میکردم خوبم.....پیشش چیزی نگو خودتو قوی نشون بده وقتی میبینی اینطوره
خدا بهت صبر بده واقعا سخته خدا قوت
واقعا سخته عزیزم خدا بهت قوت بده
منم مثل توام دقیقا...مامان من که تابحال حتی یک بارم بهم زنگ نزده حالمم نمیپرسه یک بارم بچمو یک تعارف نکرده که نگه داره
به نظرم این دوره فقط باید روی خودت حساب کنی .همه میگن بچه بیار ما نگه میداریم ما لباس یا پوشک میخریم اینا همش الکیه تهش یکی یا دوباره اگه خودت ظرفیت داشتی باید بچه دوم میاوردی
واقعا درک میکنم و بهت حق میدم واقعا سخته دوتا بچه رو کنترل کنی و نگه داری
هیچی رو اعصاب تر از بچه ای ک گریه کنه و نق برنه نیست
مث پسر من همش زیر چشاش خیسه
کاش بتونید دخترتونو بذارید مهد
ساعت خوابشون درست کن. تو طول روز نزار بخابن. شب ده ونیم بخابونون جفتشون. حدالقل شب برای خودت باش
سلام عزیزم..خداقوت.واقعا درک میکنم سخته..ولی کاش مادرت یامادرشوهرت اگه شرایطشو دارن بهت کمک کنن..
مادری توهمینجاهابه داد آدم میرسه دیگه..سعی کن عصبانی نشی هیچکس بهترازخودت نمیتونه به بچه هات برسه..به همسرت بگو باماشین چیزینا ببره بیرون یکم حال وهواتون عوض شه..
حق داری عزیزم، شرایط و بچه های قدیم با الان فرق داره
دخترت رو نمیشه مهد بزاری؟
بچه ها با هم بازی نمیکنن؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.