۱۳ پاسخ

به خودتون اهمیت بدین و حتما برین تراپی
حجم کارها و بیخابی ها و هورمونها ک هنوز تنظیم نیستن روی روانمون اثر میزارن
به خودتون بگید ک اون بچه فقط به من نیاز داره ومن ادم امن زندگیش هستم،اون داره توی یه دنیای ناشناخته رشد میکنه و به کمک نیاز داره

باید تمرین کنیم کنیم‌که عصبی نشیم ،یه وقتایی که عصبی میشم سریع به خودم‌میگم عصبی نشو گناه داره این نوزاده نمیدونه

منم خیلی سعی میکنم اروم باشم ولی بعضی وقتا که خیلی گریه الکی میکنه یا شبا نمیخابه عصبی میشم

وقتی که مریض باشه کل شب باید رو پاهام باشه صبح هم تا هر ساعتی که خوابه هم رو پا و پاهام به طور واقعی انگار میخوان از هم جدا بشن اگه مریض نباشه فقط شب رو پام تکون بدم بخوابه میزارم زمین ولی باید دم سحر تا هر ساعتی از صبح که میخواد بخوابه باید رو پام باشه بقیه روز هم باید رو پام باشه یعنی زمین بزارم همون لحظه بیداره

یه وقتایی سر سفره نشسته من یکی دستشو میگیرم چون میخواد بره بیرون میخواد که بلند کنه یا خودشو برعکس میکنه به پشت میندازه خودشو وقت خواب که زیاد اذیت میکنه چون باید رو پا باشه

میگم وقتی الان که نوزاده من اینطوری هستم بزرگ بشه هم همین مدلم و نمیخوام اینجوری باشه ،میخوام مادر خوبی باشم پسرم حرفمو گوش کنه وقتی بزرگتر شد و من مادری نباشم که دعواش کنم

دقیقا منم آخه آدم دیگه واقعا ی وقتایی میبره

آره عذاب وجدان میگیره ادمو

منم همینطور من بیشتر سرغذا خوردنش

اره بابا مگه میشه با بچه اروم بود همش درگیری
غذاخوردن خوابیدن رشدشون دندون دراوردن و مریضی دورازجون

منم همینجوری هستم و خیلی عذاب وجدان میگیریم😔

عزیزم همه همین مدلیم فقط باید صبور باشیم

همه همینیم

سوال های مرتبط