۶ پاسخ

راه نده، یا هفته ای یه بار بزار بیاد اونهم تایم یکی دوساعت ، که هردوشون عادت کنن و هم واقعا مسئولیت بچه مردم خیلی سخته. دور از جون و دور از خونه هممون، چندوقت پیش تو همین گهواره خوندم ،یکی گفت تو محله شون ،یه مادر و دختر بودن ،دختر پنج شیش سالش بوده فک کنم ،مادره هم آرایشگر بوده، این دختر همیشه خونه یک همسایه شون و هم سالن مامانش در رفت و امد بوده، که یه روز دختره زودتر از خونه همسایه میره ،طبق معمول خواسته بره سالن ، تو راه یکی اینو میگیره ، نمیدونم کاریشم میکنه یا نه، اخرشب اینا تو زمین خالی بین خونه ها پیداش میکنن که بیهوش بوده، فاصله خونه همسایه تا سالن هم فک کنم اندازه نصف میلان بوده ،مادره غروب متوجه میشه که دخترش خونه همسایه نیس و گمشده ،یعنی چندساعت هم دیرتر خبرشدن و دنبالش گشتن. باز خداروشکر پیداش کردن

به نظرم نیاد بهتره خدای نکرده اگر اونروز انگشت بچه یه چیزی میشد دیگه هیچی بعدم اینا خیلی کوچیک هستن الان وقت بازی تنهایی نیست اصلا مادر اون بچه نباید تنها بچش رو بفرسته

دوسه بار نذاری بیاد ،دیگه نمیاد ،قفل کن درو ،منکه اصلا حال وحوصله بچه غریبه ندارم

ماهم بچه هاتوکوچه میان پشت دره خونمون وصدا پسر منو درمیارن اما من دره خونه راقفل میکنم ونمیزارم پسرم بره

اونوقت مادر اون دختره هیچی نمیگه؟؟
مثلا خونتون جیش کرده یا میاد هی دنبال دخترتون؟؟؟

طبیعیه بچن
اما مراقبشون باش

سوال های مرتبط

مامان نیایش و تودلی😍 مامان نیایش و تودلی😍 ۴ سالگی
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
وااای خدایا بچه رو جایی نبریم اجتماعی نمیشه و هم‌ش حوصله ش سر میره جایی هم ببریم یه میتینگ دیگه داریم دختر خالم یه دختر 6 ساله داره با یه دختر همسن دختر من‌،اون 6 ساله خیلی بی تربیت و پررو هست یبار به دخترم یاد داده بود کثیفی دماغشو بخوره تا چندماه معظل اینو داشتم تا از سرش افتادبعد یادش داد کف پاشو لیس بزنه چندوقتم معظل اینو داشتم حالا امروز دعوت بودم خونشون تو حیاط داشتن بازی میکردن با دوچرخه و این چیزا منم از پنجره حواسم بهشون بود شاید یک دقیقه طول کشید غافل شدم ازشون تو این تایم به دخترم و خواهر خودش گفته بوده بیا شلوارمون و بکشیم پایین بزنیم تو قمبلمون برا رضای بی تربیت....حالا رضا کی بود و نمیدونم دخترم اشاره کرد به تراس خونه همسایه گفت اونجا بود وای انقد عصبی شدم دختر من‌ گاهی این حرکت‌ها رو نمی‌کرد اصلا بلد نبود،انقد حواسش بود لختشو کسی نبینه با این بچه ها تو شور بازی جوگیر شده بود خیلی بدم اومده از کارشون اصلا خیلی هم رفت و آمد ندارم با کسی شاید درماه یکبار یا چندبار یکبار ببینم دختر خالمو ولی بخاطر بی تربیتی بچش دوست ندارم همینم ببینم هر سری یه کار زشتی به دخترم یاد میده به دختر خالم هم گفتم کلی هم بچشون و دعوا کردن ولی باز دخترش دروغ گفته بود که من اینکارو نکردم یعنی فقط دختر من‌ اینکارو کرده حالا کاری به دروغگویی ندارم چون اونم بچه هست و ترسیده که اینجوری دروغ گفته ولی بدم میاد که انقد دردسر سازه....
مامان رادمهر مامان رادمهر ۴ سالگی
سلام
مامانا یه سوالی ذهنمو درگیر کرده پسرم ۳سال و ۷ماهشه همسایمون که از بچگی دوست همسرمم بوده یه پسر و یه دختر داره یکی دوسال بزرگتر از پسر منن و تابستونا بعداز ظهر بیرون بازی میکنن صداشون میاد داخل خونه ما یه چند باری ام که از بیرون میومدم بابای بچه ها گفته بزارش بازی کنه من مراقبم ولی بازم من در باز میزارم تو راه پله میشینم و تند تند نگاه میکنم حواسم به رادمهر هست این اتفاق خیلی کم پیش میاد البته
پسرخواهرشوهرم یه سال بزرگتر از پسر منه تقریبا هر روزخو اهرشوهرم میارش خونه مامانش و میزارش جلو در تا با بچه ها بازی کنه پسرم همش میگه صدای پوریاشون میاد مامان میشنوی عذاب وجدان میگیرم که نمیزارم بره بیرون از طرفی ام اصلا نمی تونم بزارم بره و خودم تو خونه بشینم پسرمم بشدت ترسو شده حتی از دوچرخه سواری بیرون میترسه فقط تو خونه سوار میشه
بنظرتون کارم اشتباه یا درست ؟همش حس میکنم مامان خوبی نیستم و دارم درحقش کوتاهی میکنم
اینم بگم پارک میبرمش و تو خونه ام گاهی باهاش بازی میکنم ولی مطمئنم جای بازی پر هیجان و پر سر و صدای اون بچه هارو براش نمیگیره