یعنی این بچه کاری با من کرد من تا عمر دارم ب بچه فک نکنم...😐😑موهام سفید شد قدیم چجور انقد بچه میاوردن

قدیم خونه ها حیاط داشتن چند تا بچه بودن صبح میشد باهم میرفتن بازی ظهر میومدن نهار دوباره میرفتن بیرون بازی تا شام بعدم از خستگی بیهوش میشدن. مثل الان همش ور دل مامان بابا نبودن دیوونشون کنن

قدیم بچه ها رو میفرستادن تو حیاط یا کوچه با بچه همسایه و فامیل بازی کنن سرگرم بودن تو خونه نبودن پدر مادرا هم انقدر حساس نبودن

بچه های قدیم کم توقع تربودن وبه اندازه بچه های الان باهوش وآگاه نبودن،، بچه های الان اعتماد به نفس بالایی دارن وپرتوقع هستن... واینکه قدیم بچه هازیاد بودن هم توخونه هم فامیل وهمسایه بچه ها باهم تو حیاط و خیابون بزرگ میشدن

قدیم بچه ها آروم بودن مثل بچه های الانی شلوغ نبودن

قدیما همش توکوچه بودن .مادراشون بچه پس مینداختن تحویل کوچه میدادن😂😂

وای منم بخدا همش میگم چجوری بعضیا الان ریسک میکنن دو سه تا میارن من از دست یدونش روانی شدم

کتکهای مادرها

وای دقیقا منم. هیچ وقت به دومی فک نمیکنم مگه عقلم کمه

دقیقا همینو هر روز شوهرم میگه چون هفت تا بچه هستن منم یکسره مینالم چون واقعا پسرم لجبازه و صبح تا شب جیغ و داد میکنه جفتمون بریدیم از دستش هر موقع شوهرم میگه یکی دیگه بیاریم این تنها نباشه یعنی فوش و میکشم بهش پر این حد داغونم منم از بعد حاملگی کل جلو موهام حتی ابروهامم سفید شد تا این حد

قدیم اولیو میوردن‌بعدیارو اولی بزرگ میکرد 😂بعد انقد حرف شنوی داشتن ک بچه‌مادر یا پدر چشم غره میومد بچه خودشو جم میکرد بچه‌های الان سرتق تشریف دارن من ازاول ک پسرمو آوردم گفتم‌عمرا بچه ی دوم بیارم الانم همینو میگم