۲۰ پاسخ

حالا دیگه گذشت
از این به بعد صبور تر باش

اره گاهی ادم روانش نمیکشه من به اینجا میکشم که عصبی میشم میرم توکمددیواری دادمیزنم

دفعه بعد شلنگو نگیر خودتم باهاش اب بازی کن با افرینو بارک الله خسته شدیمو مسخره خنده بریدتوخونه

اینا یه چیز عادی کوچیکه برای من😂😂😂 بعد کجایی که سرده بخدا ما آبپز شدیم🥵🥵

عزیزم حق داری دیگ تکرارنکن
کاشکی میبردیش حمام اونجا آب بازی میکردیم
آخ چقدررومخ میرن بچه ها.

خوب عزیزم طبیعیه کلافه شدی اشکال نداره
یادش می‌ره ولی وقتی میاد تو حیاط دیگه کارتو بذار بیا داخل میدونی اذیت می‌کنه
بیدار شد براش خوراکی بیار بازی کنید یادش می‌ره

عزیزم این جور مواقع برو ی مکان دیگ داد بزن من ک جدیدا ب خودم فوش میدم😂انقدر فوش میدم ب خودم تا اروم میشم
تو سنشونه خیلی لجبازی میکنن ولی پرخاشگری باعث میشه در اینده خودشون پرخاشگر بشن برای همین تا جایی ک میشه باید رعایت کرد

دختره منم خودشو میزنه ... وقتی چیزی که میخواد رو بهش نمیدم میزنه به سر و صورتش ... جدیدا اینطوری شده ... بعدم آخرش منو میزنه
امروز موهامو کشید ... چیکار میتونم بکنم
دیگه امروز زدم زیر گریه ...

یه مدت باید هرچی خاست یاهرکاری کرد بهش ن نگی تا دیگه مقاومت نکنه این اطمینان بهش بده ک میتونه هرکاری بکنه وسایل خطرناک بردار خونه رو امن کن بزا براخودش حال کنه پسرم روزی ۳ساعت تو دستشویی اب بازی میکنه حیاط داشتیم کل میزاشتمش تو حیاط برا خودش حال کنه بخدا امروز لوبیاچیتی گذاشتم جلوش بازی کرده همه خونه لوبیاس موندم چجوری جمع کنم تو هم میزاشتی بازی میکرد اصلانم سرما نمیخوره یا میاوردیش تو حموم میشتی پیشش اب باز میکردی تا اروم میشد سی دی های یک تا۳سالگی دکترهلاکویی گوش بده خیلی کمکت میکنه تواپارت هم هس بزن کلیپ یک تا۳سالگی دکتر هلاکویی

عادیه مادر هم ادمه صبرش یه حدی داره بالآخره تو هم تلاشتو کردی که اروم بشه دیگه ادم یه جایی کنترلشو از دست میده

منم دیروز خونه مهمون بود هرجی شلوار‌پاش کردم گریه میکرد درمی اورد دوتا زدم از دسش یکی باسن بعدش گریه گردم والا هرچقد گفتم حالی نشد گریه میکرد اخرسر دیگ کنترلمو از دست دادم

ما که اهواز پرامون کندن🤣🤣

حالا گذشته و عذاب وجدان چیزی رو درست نمیکنه برید بغلش کنید بهش بگید که متاسفم که این اتفاق افتاد بگید اون مقصر نبوده و شما از نگرانی و ترس مریضیش این کار رو کردید

همش ب کنار میگی هوا سرده؟!وای ما یزد داریم ابپز میشیممممم 😅

ایتکه عصبانی شدی حق طبیعیت بوده ما هممون عصبی میشیم داد میزنیم ولی بچش دیگه میزلشتی اب بازیشو کنه سریع میردیش تو خونه انقدر حساسیت به خرج نده هنه چی سخت میگذره براتا بعدا خودت پشیمون میشی چقدر سخت گرفتی این روزارو

عب نداره عزیزم پیش میاد دیگ .ماهم آدمیم عصبی میشیم

عادیه گلم بالاخره آدمی صبرش یجا سر میاد
اگر بدونی من چقدر بعضی وقتا طفل معصوممو میزنم و بعدش غصه میخورم
کلی بوس و بغلش کن خودتم یادت می‌ره اینا کلی راه مونده که برن

هیچی دیگه تکرار نکن
برو نازش بکش آدم بزرگم زدن نداره چ برسه ب بچه
کلا زدن از زندگیتون حذف کنید

خواهر منم گاهی اینجوری میشم سرش داد میزنم ولی دلم نمیاد بزنم ولی بجاش میرم تو اتاق خودمو میزنم یه بالش می‌گیرم جلو دهنم جیغ میزنم یکم آروم میشم 🥹🥹🥲
دوران سختیه
انشالله که زودتر بگذره و جیگر گوشه هامون بزرگ بشن🤲🤲🤲♥️🫀

😐😐😐😐😐😐😞😞😞😞

سوال های مرتبط

مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
سلام مامانا من تا الان بیدارم راستش من چهار روزه پسرمو از شیر گرفتم تو این چهار روز اصلن شیر ندادم بجز شب اول که خیلی گریه کرد و بعد اون دیگه ندادم تا روز دوم که داشت با بردارم بازی و شوخی میکرد یهو از بغل داداشم افتاد و منم خیلی ترسیدم هرکاری کردم آروم نشد و مطمئن شدم چیزیش نشده و فقط بهونه سینه رو میکنه یکم شیر دادم بعد از اون هم دیگه تا الان که روز چهارمش شیر ندادم سر سینه ام رو با تلخک تلخ کردم راستش هر راهی بگی قبل اون امتحان کردم نشد چون سنگ کلیه دارم خیلی عذاب و درد دارم ، باید دارو مصرف کنم مجبورم هر چه زودتر از شیر بگیرمش مامانا تو این چن روز پسرم خیلی خوب و آروم و اذیت نشدم بجز شبا که ساعت 4 صبح بیدار میشه و کلی گریه میکنه هر چقدر میخوام آرومش کنم فایده نداره

و طفلک همش گریه میکنه کنارم آبمیوه تو شیشه اش شیر پاستوریزه پر کردم یه شیشه آب گذاشتم شبا گریه کردنی هر کاری میکنم نمیخوره

بنظرتون چی کار کنم؟
دستاشو همش میخوره
اشتهاش هم کم شده و خوب غذا نمیخوره
مامان ریحانه ♥️ مامان ریحانه ♥️ ۲ سالگی
اونایی ک بچه هاتون خودشون میخوابن میشه کمکم کنید
من دوست دارم دخترم خودش بخوابه ولی واقعا با این شرایط چطوری میشه؟
دیشب از ساعت یازده و نیم روی پا بود تا دو شب نخوابید
خودم داشتم بیهوش میشدم
اومدم رخت خواب پهن کردم توی پذیرایی آزاد گذاشتمش بلکه خودش بخوابه
خودم هم خوابیدم ولی از زیر چشم حواسم بهش بود
شوهرم توی اتاق خوابیده بود
دخترم ی دونه میزد توی سر من بدو بدو می‌رفت توی اتاق یکی میزد توی سر شوهرم
پنج دقیقه ی بار صدای دعواشون رو می‌شنیدم
یهو اومد سمت من با شیشه کرم شانس آوردم داشتم نگاه میکردم اومد بزنه توی صورتم از دستش گرفتم وگرنه الان همه اجزا صورتم باهم یکی شده بود
بعد این همه جا عین اومد روی بالشت من روی موهام نشست حس کردم همه موهام داره درمیاد
گذاشتمش اونور دوباره بلند شد روی بالشت من سعی میکرد وایسه سر پا هر هر می‌خندید
آخری حالت چهار دست و پا شد دو تا دستش رو با فشار زیاد فشار میداد روی قفسه سینه م حس کردم دارم میمیرم
خلاصه تا ساعت چهار درگیر بودیم
آخری ی دست کشتمش با گریه روی پام خوابید
واقعا کلافه م کرده
نمی‌دونم چیکار کنم
پاهام داغون شده
اینم اصلا خودش نمیخوابه
جای من بودید چیکار میکردید؟