سلام مامانای دل مشغول،بیاین از تجربه متفاوت شیردهیم براتون بگم،چون خودم استرس زیادی کشیدم و اینترنت رو زیر و رو کردم تا به این تجربه رسیدم و حالا خیالم راحت شده
شادی خانوم خانوما بچه دومه منه بعد یازده سال یهویی به هوس افتادیم بچه دوم رو بیاریم و به لطف خدا یه شادی زیبا اومد به زندگیمون💝
زمان شیردهی پسرم ،خیلی مک مکی بود مدااااام آویزون من بود و شیر میخواست،اونقدر میخورد که بالا می‌آورد از پرخوری دوباره میخورد منم خیلی شیر داشتم
برای دومی تصمیم گرفتم از اول بهش هم شیشه بدم هم پستونک که یه تایمی بلاخره دست از سر من برداره موقع پسرم واقعا دوسال تمام من شب و روز تو خونه و ماشین و همه جا بچه ازم آویزون بود شیر میخورد
انواع شیشه و پستونک رو براش امتحان کردیم خانوم مارک `اونت`رو بلاخره پذیرفت و من به شوهرم گفتم دیگه خوشبخت شدیم و تمام نذرهایی که کرده بودم که این شیشه پستونکی بشه رو ادا کردم😅🤦😂
البته شیر خودمو میدادم و به شدت به شیرخشک گارد داشتم
تا قبل از سه چهار ماهگی می‌رفتیم مهمونی و خوشحال بودم که بچه به جی جیم😅آویزون نیست و شیک میتونم بشینم و شیشه بدم بخوره
تاااااا روزی که واکسن چهارماهگی رو زدیم🤪کم اشتها شده بود و همش خواب بود منم مدام شیرمو تو شیشه میدوشیدم و میدادم بخوره سه روز اینجوری گذشت یهو به خودم اومدم دیدم سینه رو نمیگیره هر وقت خواستم بهش شیر بدم گریه میکرد جیغ میکشید و سرش رو برمیگردوند و داخل دهانش که میزاشتمم دهنش باز و گریه میکرد حتی اگر ساعتها بهش شیر نمی‌دادم سینه رو نمی‌گرفت فقط شبها توی خواب می‌گرفت
غصه های من شروع شد،نگران بودم شیرم خشک بشه چون میگن که بچه مک نزنه شیر خشک میشه و منم با این همه شیر غصه می خوردم که بچم شیر خشکی بشه

۱۰ پاسخ

ولی اینم بگم یه چیزایی رو از دست دادم یه چیزایی که فقط یه مادر که تجربه کرده باشه و از دست داده باشه درک می‌کنه

حس خوب در آغوش گرفتن نی نی وقتی با لپای تپل شده اش سینتو مک مک میزنه و همزمان با انگشتای کوچولو و نحیفش دست به سینه ات می‌کشه و تلاش می‌کنه بگیرش😔🥺در حالیکه با چشمای معصوم و مهربونش بهت نگاه می‌کنه و میفهمی که چقدر بهت نیاز داره

حس اینکه وقتی بچه درد داره سینه رو توی دهنش میزاری آروم میگیره و کم کم خوابش می بره
و....

اشکم در اومد😔
ولی ناشکری نمیکنم اینا واقعا درد نیست ...الهی شکرت بخاطر تمام نعمت هات

خلاصه شب و روززز گوشی دستم بود و سرچ میکردم که چیکار کنم شیرم خشک نشه ....سینه بگیره....در مورد انواع شیر خشک و.....حتی با اپلیکیشن گهواره هم همون زمان آشنا شدم

💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
حالا بیان از نتیجه تحقیقاتم بگم
الان حدودا بیست روزه که شیرمو میدوشم با شیشه بهش میدم
شیرم یک قطره هم کم نشده هر روز شش یا هفت شیشه و هر بار ۱۲۵تا۱۴۰سی سی میدوشم و میزارم یخچال بهش میدم
درد سر زیااااااااد داره،استریل کردن شیشه ،گرم کردن شیر و از همه مهمتر دوشیدن
ولی خوب از زمانیکه با مسئول آموزش شیر دهی مرکز بهداشت و خانم ابریشم(دکتر مرکز نوزادان ابریشم.مشهدیا میشناسن)
اونجا بهم گفتن تا زمانیکه مرتب روزی حداقل پنج یا شش بار بدوشی شیرت نه کم میشه نه خشک میشه و بهم گفتن بهترین تغذیه برای نوزادای امروزی تغذیه ترکیبی هست که هم شیر مادر بخورن هم شیر خشک
چون شیر تغذیه مادرا جوری شده که گاهی شیرشون زیاد غنی نیست
منم یه قوطی شیر خشک بیومیل گرفتم و روزانه اگر نیاز باشه و شیر دوشیده دمه دست نداشته باشم یکی دوبار بهش میدم،وزنش بالای نمودار رشده و از بابت وزنش و رشدش دغدغه ای ندارم خدا رو شکر
💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝
اینهمه پر حرفی کردم که بگم

شیر خشک بیومیل۱ رو انتخاب کردم چون از نظر مزه شبیه ترین شیرخشک به شیر مادره و بچه زیاد متوجه مزه اش نمیشه شیر خشک اپتامیل و بخصوص نان شیرین و خوشمزه ان و بعد مدتی بچه میلش به شیر مادر کم میشه

💖نگران و ناامید نباشین اگه بچه شیشه ای شد و سینه رو پس زد شیر خودتون رو مرتب بدوشین و هرچقدرهم کم بهش بدین
💖نگران نباشین اگر بچه شیر خشکی شد،قطعا خدای مهربون خودش صلاح این فرشته های مهربان رو بیشتر میدونه،گاهی شیر خشک از شیر مادرا غنی تره یا آرامشش بیشتره

برای مکمل شیر دهی و شیر افزا هم پودر گالاکتومید رو استفاده کردم هم قرص لاکتاول
هر دوتاش واقعاااا تاثیرگذاره
گالاکتومید قوطی ای ۱۴۰تومنه
لاکتاول ۶۰تاش ۳۴۰تومن
الان لاکتاول رو مصرف میکنم،جوری هست که با اینکه بچه دیگه مک نمیزنه ولی صبحا شیرم سرریز میشه تا وقتی بدوشمش

شیرمو با شیر دوش دستی لاولی مدل پمپی میدوشم اینم مسئول آموزش شیردهی بهم معرفی کرد و خوبه و راضیم قیمتشم مناسب بود من ۲۵۰خریدم ولی توی ترب سرچ کردم کمترم بود

سلام عزیزم تاپیک برای ۲ ماه قبله
شما هنوز تو سینه شیر داری ؟؟؟؟ تو رو خدا جووبم‌رو بده

بهترین شیر شیر خشک و شیر مادره؟؟؟ من نمیگیم شیر خشک بده خیلیم خوبه ؟ ولی از وقتی یادمه میگفتن شیر مادر و همچنان تاکید دارن ب شیر مادر
اونوقت شما پسر اولیتو شیر مادر دادی بهش؟ وزنش کمه؟؟ قدش کوتاس؟؟ و یا خدایی نکرده مشکل هوشی و ذهنی داره؟؟ ک الان نوشتین بهترین تغذیه شیر خشک و شیر مادره؟؟؟؟؟

ممنون عزیزم
من ک ندوشیدم
من ک ب خاطر افسردگی و حال خرابم ندادم بعدم برفک دهنش
نمدونم حالم خراب بود همش فک میکردم با شیر دادنم بهش اسیب میزنم باعث میشم شکم درد بگیره گریه کنه
نمدونم هنوزم هستم
هنوزم نمیدم
هربار با عذاب وجدان شیر خشک میدم
وقتایی ک بی قراره ک بدتر ب خودم فحش میدم
شیر دارم ولی خیلی کم
شیرم انقد زیاد بود تمام لحاف و تشکم خیس میشد روزی سه چهار دست لباس عوض میکردم
اما الان هیچی
از عذاب وجدان لاکتاول میهورم روزی یکی ک قطع نشه هر شب میکم از فردا میدم بازم انگار نه انگار
چ میدونم
خدا خودش مراقب بچه هامون باشه

وای یعنی منم شیرمو بدوشم خشک نمیشه؟؟؟آخه دخترم سینمو نمیگیره میگم اگه بدوشم خشک میشه بعد یه مدت

سوال های مرتبط

مامان قهرمان مامان قهرمان ۹ ماهگی
سلام به همه ی مامانای خوب🤍
من اومدم یه تجربه ی بسیار نگران کننده و مو سفید کن رو که توی این ۵ ماه کسی کردم براتون بگم
میدونم خیلیامون بخاطر شرایطی که داریم( کارمندیم،شیرمون کافی نیست، شیرمون قطع شد،،اصلا دلمون خواست شیرخشک بدیم و و و..) شیرخشک رو همراه شیر خودمون به بچه ها دادیم..
من بخاطر اینکه ۹ماه بعدش باید میرفتم سرکار همزمان با شیرخودم شیرخشک عم میدادم نهایت روزی یکی دوبار.. با این حال توی ماه سوم دخترم شروع کرد به نگرفتن سینه خودم و من انقددد عصبی و نگران میشد انقددد خودمو سرزنش میکردم و تو سر خودم میزدم که دردت چی بود تو که شیر داشتی و میومدم شیرخشک رو قطع میکردم یکی دو روز دوباره میدادم.. بچه با بچه فرق میکنه بعضی بچه ها تا آخر هردو رو میگیرن و مشکلی هم ندارن،، ولی دختر من تو وسط ماه سوم دیگه نه سینه ی خودمو میگرفت نه شیشه رو.. یعنی دیوونه شده بودم.. کریه میکرد.. الهی بگردم.. خودمم حساس شده بودمو گریه میکردم که بچم شیر نمیخوره.. تصمیم گرفتم بیخیال بشم و گفتم فقط به یه شیر عادت بدم لااقل همونو بخوره و اینطوری شد که دخترم به ماهه فقط شیرخشک میخوره.. من ادمی بودم که میگفتم تا ۱۸ ماهگیش شیر خودمو میدم وگرنه میمیرم.. خواستم بگم اصلا خودتونو و بچتونو عصبی نکنید،، شرایط همیشه اونجوری نمیشه که ما میخوایم.. بچه هارو هم با بقیه مقایسه نکنید
مامان رستان مامان رستان ۹ ماهگی
خیلی ناراحتم که دیگه نمیتونم به رستان شیر بدم
چرا ابن آلرژیا قدیم نبود؟
جدیدا هر بچه ای رو میبینی آلرژی داره
دلم برای ذوق کردنش وقتی که سینه رو میدید که میخوام بهش شیر بدم تنگ میشه😓
کاش وقتی به شیشه عادت کرد باز همینجوری برای شیشه هم ذوق کنه که من دلم آروم بگیره
الان که شیشه رو بهش میدم با بغض شیرشو میخوره😞
کاش یه راه حلی بود و یه قرصی بود که پروتئین شیر مادر رو هم میشکوند که بچه بتونه هضمش کنه
از رژیم سخت خسته شده بودم، ولی هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز دکتر بگه شیر مادر باید قطع بشه، همش میگم چون من خسته شده بودم اینجوری شد، نباید کم میوردم، نباید میگفتم خسته شدم از این رژیم😓
همش حس میکنم از رستان دور شدم و رستان کمبود محبت از مادر داره چون نمیتونم بهش شیر بدم
از یه طرف میگم الان کوچیک تره و کمتر اذیت میشه، اگه قرار بود توی ۱۸ ماهگی از شیر خودم بگیرمش خیلی سخت تر میشد، باز شیر خشک وابستگی کمتری داره
دلم میخواست این حس و حالم رو اینجا بنویسم که هیچ وقت یادم نره بزرگترین لذت دنیا رو تجربه کردم، ولی به خاطر سلامتی رستان باید ازش میگذشتم، بازم خدا رو شکر که ۴ ماه رو از وجودم تغذیه کردی زندگی مامان🥹🥹🥹
❤️مامانا، همه ی ما قوی هستیم، بچه هامون بزرگترین نقطه ضعف و بزرگترین امید به زندگی مون هستن❤️
پارادوکس قشنگیه
توی سخت ترین شرایط باید سریع به خودمون بیایم و حالمون رو خوب کنیم که بچه مون آسیب نبینه🥹
بمونه به یادگار از آخرین روزی که شیر خودم رو خوردی🥹
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
مامان مهربون مامان مهربون ۱۱ ماهگی
من به خاطر شرایطی بدی که داشتم نتونستم به بچم درست و حسابی شیر بدم و دخترم عادت کرد به شیشه شیر متاسفانه و دیگه سینه ی منو نگرفت،با اینکه شیرم خیلی زیاد بود و فواره میزد و سینم انقدر سنگین میشد مجبور میشدم زیر دوش آب گرم بدوشم،سعادت شیر دادن به بچم رو نداشتم😔 با اینکه شیرم زیاد بود اما نمیخورد و میک نمیرد و کم کم شیرم خشک شد،البته هنوزم اگه فشار بدم چند قطره ازش میاد...
خیلی تلاش کرده بودم،آب قند زدم،روی سینه شیرخشک ریختم با سرنگ،رابط سینه گرفتم،انواع پوزیشن ها و صداهای مختلف رو امتحان کردم،اما هیچ کدوم بچم رو به سینم برنگردوند.
حس عذاب وجدان شدیدی دارم،حس میکنم بچم منو دوست نداره و مادر رو نمیشناسه،حس میکنم خدا منو لایق شیردهی ندونست،لایق ندونست تا از شیرم بچم تغذیه بشه
دیشب تو مهمونی که داشتم برا بچم شیرخشک درست میکردم،عمه ی شوهرم به مادرشوهرم گفت از اول شیرخشک میداد؟
بعد مادرشوهرم گفت آره دیگه چون شیرش کم بود بچه نمیگرفت اینم شیرخشک داد،بعد با یه حالت آخه بیچاره ای منو نگاه کرد
درصورتی که اصلا اینطوری نبود ماجرا....
خیلی دلم شکست،دلم میخواد یه بچه دیگه بیارم تا هرجوری هست بتونم بهش شیر بدم
تو مهمانی ها همش میترسم برا بچم شیر درست کنم،چون باز هرکی ببینه حرف میزنه و ایراد میگیره یا نصیحت میکنه و از خوبی های شیر مادر میگه...
من که عاشق شیردادن بودم،مگه دست خودم بود؟
مگه زوری شیر رو از بچم گرفتم؟خیلی فشار بدی روم هست...