۸ پاسخ

نگران نباش خوب میشن بزاربزرگتربشه پسرم ۷سالشه اوایل خیلی گریه میکرددنبالشون یامیگفت بمونیم حالادیگه نمیگه

بچه های من اصلا به مادربزرگ اینا وابسته نیستن
حتی یه ربع هم واینمیستن

پسرمن قبلا اینجوری بود ، بهش گفتم وقتی مهمون می‌ره من و تو باهم میریم بیرون دور می‌زنیم و یه خوراکی خوشمزه هم میگیرم برات
چند روز مادربزرگش خونمون بود ، هر روز تمدید میکرد که به خاطر ماهان نمیرم میترسم پشت سرم گریه کنه .. یه روز گفت برم گریه می‌کنی
گفتم نه مادر ، پسرم گریه نمیکنه . ماهم آماده میشیم میریم دور می‌زنیم .. با مادربزرگش با ذوق اینکه میخوام ببرمش بیرون خداحافظی کرد و منم سرقولم بودم بردمش دور دور .. اصلا سراغ مادربزرگشم نگرفت

خب بزرگتر بشه میذاری دو سه شب بمونه. چه اشکالی داره؟ خونه مادربزرگشه دیگه.
مگه نه اینکه ما بچه بودیم دوست داشتیم بمونیم خونه مامان بزرگامون؟

یه چیز کاملا طبیعی هست .دختر منم همینه به زور میبرمش تو راه آروم میشه دیگه

وای پسر من هفت سالشه چسببده به مامانمه یعنی هم مامانم میبینه دیگه جدا نمیشه

من ازاول نذاشتم باهاش بره چون دیدم نوه های دیگه چقدر دنبالش گریه میکنه

من هنوز تو این سن نتونستم بفهمونم به دخترم

سوال های مرتبط