۱۸ پاسخ

وایی چی کشیدی دختر ،،،دلم یه حالی شد،،بازم الهی شکربخیرگذشته ..ممکنه گلوش زخم شده باشه،چیزای سفت بهش نده اذیت نشه

الهی بمیرم خداروشکر بازم به خیر گذشته خدا رحمش زیاده

خدا همیشه برات نگهش داره حتما صدقه بده من اینجور مواقع یه پول کم برا محک میریرم

وای چ لحظه وحشتناکی خداراشکر ک تونستی خودتو کنترل کنی و بچه را نجات بدی.

وای درکت میکنم.چون فندق توگلوپسرم پریددقیقاسریک ثانیه نشداول صورتش بعدلبش کبودسیاه سیاه شد.فقط اون لحظه گفتم یافاطمه زهرازدم اول توسرم اروماالبته.بعددولتش کردم ازپشتش زدم نه می‌رفت نه نیومد.لیوان پرآب دادم خوردنی همزمان ازپشتش کوبیدم رفت.یعنی بعدش انقدبغلش کردم .خیلی مراقب باش

تجربه کردم
خدا نصیبه گرگ بیابونم نکنه ایشالله

خداروشکر

وای خدا رحم کرد من جات سکته کردم دختر

آخی چقدر سخت بوده. خداروشکر که حالش خوبه. دختر منم چند روز پیش و پارک بیسکوویت ته حلقش گیر کرد. چند بار زدم پشتش تا رد شد

چند سالشه

اینجور مواقع هیچ وقت دست ننداز ته حلق خطرناکه. بزن پشت کتف یا پشت به بچه رو بغل کن و زیر دنده ها رو با دست فشار به داخل بدین

خداروشکر بخیر گذشت
ترسیدم از این اتفاق، منم همیشه ب پسرم میگم پاشو بشین بخور ولی دراز میکشه میخوره انقدر حرص میخورم

وای چه حالی داشتی خدابهت صبربده ارامش خودت ازدست نده من شب وروزمث جغدبالای سراین بچه هام کاری سرشون نیادبخدا۱گ

اخی عزیزم خدارحم کنه یه صدقه بده

بعد این مادرای جدبد ک میگن ب روش نمیدونم چی blwمیوه و همه چی بدید دست بچه نمیدونن یلحظه ی تیکه بره دهنشون قورت بدن بمونه گلوشون چی میشه

الهیییی🥺خداروشکر که‌ الان حالش خوبه
وااای این اتفاق فوبیای منه انقدرررر میترسم که حد نداره
الهی خدا واسه هیچکی نیاره

وای عزیزم خدا رحم کرد خداروشکر بخیر گذشت الان اومدم گهواره خیلی مراقب باش صدقه بده

کلاتا۴سال بدونه هسته بدیم بهتره بلاخره که بزرگ شدن میفهمن

سوال های مرتبط

مامان امیرعباس یاسین مامان امیرعباس یاسین ۴ سالگی
خواهراااا اومدم تجربه زایمانم بگم خیلی وقته میخواستم بگم نشد 😌
من زایمان اول طبیعی بود که بیمارستان خصوصی سینا اراک زایمان کردم درسته خیلی تمیز و خوب بود ‌ولی خیلی اذیت شدم به خاطر اذیتم دنبال سزارین کردن بودم دکترم پیدا کردم ولی دوباره پشیمون شدم ولی زایمان دومو رفتم کاشان بیمارستان خصوصی ایت الله ‌یثربی فوق العاده بود از همه لحاظ
بیست و پنج اردیبهشت درد خفیف می‌گرفتم و ولم میکردن که دستشویی لکه خون دیدم هی دردام بشتر شد زنگ زدم به همسرم چون محل کارش چهل دقیقه راه بود گفت محمد زود بیا دردام شروع شده بنده خدا رسید مامانم منو برد حموم بعد رفتم مطب دکترم شهر خودمون معاینه ام کرد دوستانت دهانه رحم باز شده بود گفت وقت داری همین الان بری بیمارستانی که میخوایی بری هیچی اومدم خونه وسایل برداشتیم زنگ زدیم به مادر شوهرم که حاضر بشه با ما بیاد بیمارستان راه افتادم به سمت کاشان منم دردام زیاد شده بود اصلا حالم داغون مادر شوهرم باهام حرف میزند که دردام فراموش کنم می‌گفت صبا میدونم تو بچه زیاد میخوایی بعد یاسین سومی دست به کار شو 🤣