حتی جرئت ندارم بگم انقد وحشتناکن انقد استرس بهم داده این بچه خدا میدونه
اووووف تا بچه ها بزرگ شن ما چند تا سکته ناقص رو رد میکنیم
اووووف از خوندن تاپیک ها سکته ناقص زدم
خداوند یگانه محافظ همه بچه ها باشه
چقدر پراسترس پسرمنم تازگیا لج میکنه و شلوغ شده و میترسم کار خطرناک زیاد نمیکنه فقط پلا هارو برعکس میادبالا و پایین حرص میده یبارم تو پارک افتاده و دندونش شکسته
پسرمنم یه بار از اپن افتادبا کله خداروشکر به خیر گذشت یه بار تازه لباس اتو کرده بودم تازه راه میرفت اتو رو با دستش میخواسته برداره بمیرم افتاده بود رو پاش بدجور سوخته بود چندبارم که ناجور خورد زمین یه بار با بچه همسایه از رو نرده راه پله اویزون بودن تف میکردن مردم وزنده شدم .خونه باغ بابام وعموم تو یه حیاطه سکویی اونا خیلی بلنده با خواهرم جلو خونه نشسته بودیم یدفعه دیدم پسرم ریسه رفته کبود شده داره میدوه سمت ما تا خواستم بلند شم رسید لبه سکو جون از بدنم رفته بود جیغ میزدمو به خواهرم میگفتم بدو بگیرش خودم انگار توان حرکت نداشتم دوبار خم شد بیفته ولی بااون حالش خودشو گرفت
از تراس آویزون بود بچه همسایه براش عروسک پرت میکرد سکته ناقص زدم
پیامارو خوندم اندازه ده سال استرس گرفتم پاشم برم برص کلردیازپکساید بخورم🤣🤣بقران بدن لرزه گرفتم همرو خوندم خیلی استرس گرفتم
عید امسال یه نقل کوچیک برداشت رفت تو گلوش فقط خودم فهمیدم بقیه میگفتن هیچی نیست فقط شکر خدا همسرم ب صدای جیغم نگفت ولش کن مثل بقیه، سریع پرید بچه رو گرفت از حلقش با انگشت کشید بیرون ، پدرشچهر و برادرشوهرم میگفتن داره لوس میکنه اما من فهمیدم چیزی گیره تو گلوش شوهرمم خداشکر سریع پرید گرفت بچه رو
دومیشم دستشا کرد زیر تردمیل توبرق بود نزدیک بود انگشتا دستش قط بشن یعنی دوباره خدا بچما بهم داد اسمش علی و امام علی نگه دارش خدا همه بچه ها راحفظ کن بچه منم حفظ کن که میمیرم اگه یه لحظه نباشه
راه خونه مامانم تا خونه خودمون نزدیک هزارمتره راه افتاده اومده و پای پیاده واز جاده اصلی رد شدع و رسیده منزلمون ما فکر کردیم گم شدع یا دزدیدع شده مردیم و زنده شدیم هی توسرم میزدم میگفتم بچم چطورشده کی بردش نمیتونه حرف بزنه یعنی مردم خداراشکر ماشین بهش نزده معجزه بوده خداوند ماشینا را نگه داشته بچم رد شده بعد کلی ماشین پشت سرس رد میشه یعنی خداوند بچما دوباره بمن داد توی دوربین این صحنه هارا دیدیم
وسط اثاث کشی فقط درحد یه وسیله بردن تو پذیرایی و برگشتن تنهاش گذاشتم میخ کرد تو پریز برق پرتش کرد، یه وسیله کرد تو مماخش سریع فهمیدم درش اوردم
از پله افتاد دوتا دندون جلو لق شد ۲۴ ساعت خونریزی داشت و....یه بارم از تخت پرید پایین چونه اش پاره شد بخیه خورد
خدارو شکر هیچی فقط روی زانو میفته خراش برمیداره خیلی مراقبم شدید
ماه پیش پشتک زد،افتاد رو دندونای جلوش،پنج ساعت خونریزی کرد،دکترم هنگ بود که چطور دندونش لق نشد😭😭
من که همون لحظه تشنج کردم ،انقدر لرزیدمو افتادم پایین
محکم با ماشین شارژی خورد به شیشه لابی هتل کاملا شکست
نزدیک بود بریزه روش از زمین بود تا سقف کلا خورد شد
ازخرابکاری ش بگم بزرگترینش تلویزیون زد زمین شکوند ..
رو بلندی افتاد چونه ش بخیه زدن ..
رفت رو شیشه میز یهو شیشه برگشت افتاد رو پاش تا چندماه ورم شدید داشت دکتر میگفت کارخدابوده ک نشکسته پاش ...
میدوید سرش خورد به تیزی سنگ ورم کرد اومد بالا دم گیجگاهش بود ..
کوچکتر بود سرکه خورده بود افتاد توگلوش نزدیک بود خفه بشه ..
کوچولوتربود یه شکلات برداشت افتاد توحلقش مردم و زنده شدم🥲🥲
هردوتا کف دستش زد به بخاری وقتی ۶ماهش بود تاچتدماه این کفای دست گوشت دستش پیدابود و.....
اینارو فقط یادم بود 🥲🥲🥲زیادن ...💔
ی بارهم پیچ گوشتیو کرد تو محافظ برق
بازم خدابهم رحم کرد
اماچندروز پیش قاب پریز برقوکشید برق گرفتش
بیرون رفتیم بدوبدوکرد افتاد رو منقل اتیش ک کتری روش بود
ینی خدابهم رحم کرد اصن بطورمعجزه اسایی هیچییییششش نشد
اصن باورم نمیشد
تلویزیونمون وازرومیزتلویزیون انداخت پایین شکست
زیاد بوده یکیش تابه نونی رو کشید کشید افتاد رو پاش ناخن انگشت پاش کنده شد اینقدر خون میومد شب اول از دردش نخوابید
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.