پسر منم همینه منم بدم میاد مدام مراقبم دست به وسبله کسی نزنه
دقیقآ پسر منم دنبال موتور وبه قول خودش ماشین سنگين ایقده گريه میکنه حالا خودشم داره اما ميگه از اون بزرگا خودم خیلی احساساتي هستم دوست دارم براش بگيرم اما داداشم نمیزاره چون بچه آبجیم موتور داشت يه از خدا بي خبر بهش زد بچه آبجیم از دنیا رفت پارسال اونم يه دونه بود بيست و يک سالش بود ميگه از همین الآن نگير تأ يادش بره میترسه خودمم خیلی دلم میسوزه برا بچمو نمیدونم چیکار کنم
باهاش حرف بزن بگو حق نداری وسیله کسی رو برداری حتی اگه خواستی بازی کنی هم ازمامان اجازه بگیر...پسرمن یکی دوبار گریه کرد بعدکه باهاش حرف زدم قانع شد...مثلا امروز رفته بودیم خونه عموش جاریم دوتا کارتون بزرگ ازاسباب بازیای بچه هاشو آورد ریخت جلوی پسرم باهمشون دونه دونه بازی گرد داشتیم میومدیم گفت مثلا امیررضا این جوجه رو باخودت ببر گفتم نه زنعموش دفعه بعدکه اومدیم دوباره بازی میکنه حتی گریه هم نکرد یا نگفت ببرمش
نه تنها راهش اینه یکم بزرگتر بشه و حرفاتونو درک کنه...و با حرف زدن بگید ک این مال تو نیست و وقتی دوستت وسیلشو خواست باید بهش پس بدی
پسر منم اینجوریه هرجا میریم وسایل بثیه رو برمیداره میاره ای بدم میاد ولی اقتضای سنشونه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.