۳ پاسخ

عزیزم گذشته رو شخم نزن با مظلومی به شوهرت بگو تو با این کار منو ناراحت میکنی دل منو میشکنی تا این حد خواهرت مهمه منم مادر این بچم واسش زحمت کشیدم چرا نمیان منو ببینن چطور من بدم بچم خوبه

خیلی حس بدی که بچه ت رو بخوان و خودت مهم نباشی ....من دخترم یه سال و سه ماهه بود تو خیابون رو یخ خوردم زمین و از حال رفتم موقع افتادن بچه رو طوری گرفتم که اون نخوره زمین خواهر شوهر و مادر شوهرم به حال آوردنم از کمر درد نمیتونستم تکون بخورم حالم بد بود وقتی پیش برادر شوهرم گفتن اصلا نپرسید که چی شد و چرا فقط با یه حالتی که انگار بچه اون گفت بچه بغلش بود....هیچ وقت اون حس بد یادم نمیره

چرا خواهرشوهرت خودش خونت نمیاد🤔 منم با خواهر شوهرم 4ساله خواهریم شوهرم ی کلام ازش نمیگه خداروشکر راحتم

سوال های مرتبط

مامان جوجه هام مامان جوجه هام ۲ سالگی
بچه ها حالم خوب نیست میخام بدونم تقدیر ما دست خودمونه؟من چیکار کنم ک خدا دوقلو داده بهم بکشمشون بزنمشون بچه هاچیکارشون کنم چرا این دنیا داره ادماش پست میشه هرروز چرا انقد مردم بی لیاقتیشون توصورتشون موج میزنه دلم داغوووونه کدوم مادری میتونه یگه خدایا چرا دوتام دادی چقدرهستن ک دنبال بچن منم ک دوتاش دارم خدا داره هروز خارترم میکنه خدانمیکنه ها این بنده های بی لیاقتشن این بنده های حسودشن پدرشوهرم امروز بخاطر دودیقه گریه بچم ک کلافه کرده بود گفت کاش توعروس مانشده بودی بچه هاتو پورو کردی بچم میخاست ماست بخوره اونا میگفتن چرا ماست میخاد بخوره فقط برنج بخوره من چیکار کنم ک بچه چیزی ک دوست داره میخاد بخوره چقدر ی مادرمیشکنه وقتی ب جگرگوشش اینجوری پظلم میکنن بهم گفت لوسشون کردی گفتم بچن دیگه سن لجبازیشونه گفت گه میخوری ک لجبازن میرم ب بابات میگم تکلیفت روشن میکنم واسه چی؟تکلیف اینکه بچم چیزی ک دوست داشته بخوره نزاشتین؟دلم ❤️‍🩹
مامان دوتا پسرام مامان دوتا پسرام ۲ سالگی
الهی بمیرم بعد۴۷روز از زایمان حالا تازه فهمیدم بچم ترقوه اش شسته مادر بمیره تو انقدر درد کشیدی😭😭خاله‌ی لعنت کنه اون دکتری ک تو بیمارستان حرفی نزد.‌‌..

امشب بردم بچم پیش دکتر پسر دیگم معاینه ی ماهگی میخاستم ببرم وقت نکردم هی همه گقتن از دل دردشه نق میزنه ...
حالا بردم دکتر میگه زایمان سختی داشتی میگم آره چطور حرفی نزد
گفت کدوم بیمارستان بودی گفتم مادر گفت دکتری اطفال ک‌اومد بچتون دید کیه گفتم رو برگش زده یادم نیس بعد گفتم آقای دکتر دونفربودن
یکی توی زایشگاه وقتی من رفته بودم سرویس بهداشتی اومده دیده یکی فرداش توبخش گفت مگه بچه مشکلی داشته ک توزایشگاه اومده دیده گفتم والا حرفی ب من نزدن فقط وقتی اومدم گفتن دکتر اومده بچتون دیده وخوب بوده و‌‌...فرداش تو بخشم ی خانم دکتری اومد دید...
حالا نگو ترقوه بچم شکستن و لاشو بالا نیاوردن
قبلا تایپک زدم ک ممکنه وزن بچه رو بیمارستان اشتباه کنه ...
چون بهداشت ۴۲۰۰بوده
حالا نگو اینا از دستی ۳۹۰۰ زدن ک فرداروز بگن وزنش بالانبوده
آخه من سونوگرافی از اول بارداریم هی وزن به رو بالااعلام میکرد ۳۸هفته وزنش زده بود۳۹۱۲گرم 😭😭😭کاش بشه شکایت کرد ازشون ولی مگه با دکتر در بیوفتی نتیجه ای میبینی خدالعنتشون کنه
مامان دوتا پسرام مامان دوتا پسرام ۲ سالگی
سلام و عرض ادب

اقا این بچه من بغلی شده چ‌خاکی ب سرم بریزم بخدا من فقط برای شیردادن‌و اروغ گیری بغلش میکنم یسره دهنش بازه بغلش میکنی ساکت میشه تو بغل میخابه رو زمین میزاری بیدار میشه
ینی من دوروزه نتونستم ب ارسلان طفلک صبحانه بدم همش شیر و کیک و موز بهش میدم صبحها بس ک این بچه نق نق میکنه یا شیر میدم یا جیش عوض میکنم یا اروغ میگیرم دو سه روزه ساعت یک و نیم ظهر وقت میکنم غذا درست کنم من همیشه غذام تا ساعت یک و نیم حاضر بودو خورده بودیم😕🥴
خدایی خیلی سخت داره میگذره بیشتر ازاین بابت سحته برام ک وقتی برای ارسلان نمیمونه هرچند ک خیلی خیلی خیلییی زیاد دارم تلاشمو میکنم ک براش کم کاری نکنم و وقت بزارم ولی بازم حس ناکافی بودن دارم🥲😕
حالا جدای از این همه ناله امروز وسط این درگیری هام داشتم به این فکر میکردم
که چقدر از زمانی که بچه دوم اومده عمیقا دارم احساس خوشبختی میکنم نمیدونم اونهایی ک تو شرایط منن هم همین فکرو میکنن یا نه
هیچوقت فکرشو نمیکردم بتونم کارای دوتا بوه رو هندل کنم
یا به سرو وضع زندگیم برسم من فکر میکنم ی خوبی که بوه پشت سرهم داره اینه ک تو ب بی خابی های شبانه عادت کرذی و الان بیدارخوابی برات سخت نیست و اینکه خیلی با تجربه تر از بچه اول شدی و میتونی راحت از پس کاراش بربیای و بیشتر از بزرگ کردن بچه سر درمیاری و بهت لذت میده ...بچه اول ادم همش در استرسه چون نابلده ..