۵ پاسخ

اخ اره سردیش شده بچه دل درد بوده ابجوش نبات یا چای نبات بهش بده

چقدر سردی بهش دادی

هندوانه و از اونور شیر و بستنی دل‌درد و حالت تهوع میاره، شوهرم با فاصله یک ساعت بخوره بالا میاره و حالش بد میشه

هندونه و ماست و شیر پلستوریزه چا شود دندون در نمیاره ؟؟

اره دیگه دلدرد بوده

سوال های مرتبط

مامان ماهــ🌙ــلین🐥 مامان ماهــ🌙ــلین🐥 ۲ سالگی
مامانایی که بچه هاشون وابسطه سینن اومدم تجربه خودم بگم واستون من دوس نداشتم از شیر بگیرمش ولی اشتهاشم کم شده بود خیلی خیلی کم منم یه هفته به خودم سخت گرفتم خونمون پر تنقلات خوشمزه کردم مثل کشمش مویز پسته بادوم هندی توت خشک هندونه توتفرنگی و.... صبح بیدار میشد شیر دادم تا ظهر شیر ندادم هی شیر میخاست واسش خوراکی میاوردم یا میبردمش حیاط اونجا با بازی خلاصه میخورد تا ظهر بهش ناهار میدادم دیگه سیر بود درخاست شیر نمیکرد تا یک ساعت بعد ناهار باز شیر خاست منم یکم توت فرنگیو خوراکی اوردم بیخیال شد باز واس خواب بعدازظهرش باز بهش شیر دادم خوابید بیدار که شد واسش چایی خیلیییی کمرنگ ریختم با بیسکوئیت که چاییو فقط خورد دهنش از خشکی دراومد باز هر یک ساعت یه چیز میاوردم واسش که از سرش بپره الان خداروشکر وابستگیش خیلی کمه فقط وقتی میخاد بخوابه شیر میخوره حالا یکی دوبارم این وسطا شاید بخاد خداروشکر اشتهاش بهتر شده از اونور شیرشم میخوره نگران نیستم
مامان ♥️mahour🧿 مامان ♥️mahour🧿 ۱ سالگی
تجربه از شیر زدن پسرم❤️🤤
که میخان بچتون از شیر بگیرین اگه دوست داشتن از تجربم استفاده کنن اگه هم نه که هیچی نیان بگین ایطور بچه اذیت میشه ...

روز شنبه عصر ساعت ۵ بردمش خونه داداشم با بچه ها بازی کرد دیگه منم کمک زن داداشم فرش شستم خواهرم هواسش به بچم یا بقیه بود بچه خیلی دورش بودن دیگه تا ساعت ۱۰ شب بهش شیر دادم باز بازی کرد نزاشتم بخواب تا خوب خسته بشه
ساعت ۱۲ شب خسته شد و دیگه شیر بهش دادم گرفت خوابید
مثل شب های قبل که ساعتش می دونستم کی بیدار میشه بیدار شد ساعت ۲ شب
و من از قبل عطاری بهم یه پودری داد به اسم صبر
زدم رو سینم فقط گذاشتم یکم بوش کنه دید بوش بده دیگه شیر نخورد درحد دو دیقه گریع کرد بعدش خوابید
باز ساعت
ساعت ۴ بیدار شد شیر خاست سرگرمش کردم
اهنگ گذاشتم واسش دیگه با آهنگ خوابید
ساعت ۷ صبح بیدار شد دیگه براش آب شربت لقمه نون پنیری براش گرفتم خورد سیر شد خوابید تا ساعت ۱۰ صبح
دیگه بعدش باز بیدار شد سرگرم شد با بچه داداشم اومد نگاه سینم کرد منم بهش گفتم اخ دیگه خودش هم فهمیدکه نباید بخوره هی می گفت اخ
ساعت ۲ظهر شد غذا دادمش خورد خوابید
ساعت ۴ بیدار شد دیگه خواهرم بردش بیرون سرگرم شد باز اومد تقویتش کردم بادام‌.. خورد دیگه یکم بازی کرد
دیگه ساعت ۹ شب یکم خوابید بیدار شد گذاشتم یکم دیگه خسته بشه و شام باز بهش دادم خورد دیگه ساعت ۱۱ نیم خوابید