مامانا من نزدیک ۲۰ روزه ک دلوین رو از پوشک گرفتم خیلی خوب همکاری کرد دسشوییشم میگف ولی الان نزدیک یه هفتس ک صبر میکنه تا وقتی ک ازش نریزه نمیگه بعدم چون خیلی نگه داشته بوده تکرر ادرار میگیره هی ازش قطره قطره میریزه مثلا من الان بهش میگم مامان جان من میدونم دسشوییت میخاد بیاد بدو بریم دسشویی اون میگه نه نمیاد بعد از دو دیقه میاد میگه مامان دسشویی داره میاد 🤦🏻‍♀️بعد من باید مث جت پرتابش کنم سمت دسشویی هرجایی ک باشم تو هر موقعیتی ک باشیم 🤦🏻‍♀️بعد اصن نمیدونم چجوری بهش بفهمونم قبلش بگه چه واکنشی نشون بدم تا قاطع باشم و بفهمه ینی دقیقا یه ماهه ک از خونه در نمیام در میامم همش استرس دسشویی دارم حمله ی عصبی بهم دست میده بخدا انقد ک استرسشو دارم 😭🤦🏻‍♀️

من نمیخاستم از پوشک بگیرم هی باز میکرد میرفت دستشویی جیش می‌کرد دیدم دگ خودش آمادست منم دگ پوشک نکردم حالا دوروزه اونجاش میگیره ازش میریزه تا بره برسه دستشویی منم نمیدونم چجوری بهش بگم که خودشو نگه نداره

توی دوره ای همینجور میشن
دختر منم تا دو الی ۳روز پی پیشو نمی‌گفت و داخل شلوارش میکرد،تازه بعدشم ک میکرد،خودم می‌دیدم.نمیومد بگه...وای ک من گریه میکردم...رد میشه این دوره ها و بعد می‌شینیم می‌خندیم ...
دختر من بااین همه حال بازم یه موقع هایی دل ب بازی ک میشه تا بهش زورنگه و یه کمشو داخل شورتش نکنه.نمیگه...

دختر منم همینجوری بود تا دیقه نود نگه میداش قبلش ک بهش داشتم امادگی ترک پوشک میدادم بهش گفته بودم جیشا باید همشون یجا خالی شن و براهم گریه میکننو اینا بعد دخترم ک همش نگه میداشت شرتش خیس میشد بهش نشون دادم گفتم نگاه کن نصف جیشات ریخته تو شورتت دارن گریه میکنن میگن هممون میخوایم یجا باشیم بهش میگفتم ازشون معذرت خواهی کن بگو دفه بعد همتونو باهم میارم یجا بعد خودش غرق احساس شد گف بغلشون کنم😂😂 خلاصه ک دوسه بارب تکرارش کردو منم همین داستانارو گفتم دیگه خداروشکر زود میگه کلا من اینجوری فهمیدم ک هرچی با مهربونیو بدون عصبانی شدن بگی تو قصه و اینا بیشتر قبول میکنن ولی واقعا دوره تو مخیه

عزیزم یه تایمی اینطوریه صبوری کن
مهدیارم اوایل قبل ریختن میگف یه مدت ک گذشت همینجوری که میگی وای میستاد دیقه نودی دقیقا منم شلیک میکردمش تو دسشویی بعد یکی دوباری خودش دید باید کل پاهاشو بشورمو لباساشو عوض کنم انگار فهمید بعد من چندباری گفتم خیله خب مامان بعدا گریه کردی که دلم دردمیکنه منم دارو نمیدم بزار دلت دردکنه چونکه جیشتو نگه میداری ازون به بعد به مرور خودش خوب شد الان اصلا من کاریش ندارم خودش میره درو میبنده کارش تموم میشه منو صدامیزنه

منم کلی مشکل با فلورا دارم یهو خودشو خیس میکنه میترسه گریه میکنه از اونورم نمیزاره پوشکش کنم دیگه نمیدونم چیکار کنم فرشام بوی گند گرفته بود انداختم بیرون شستم انگشتام تاول زده یعنی 😑

میزاشتی بزرگ تر میشد بعد میگرفتی

بچه بیچاره گناهی نداره