۱۳ پاسخ

بازم شکر خدا کن که شوهرت هواتو داره .مث شوهرای ما نیست

من که یساله رابطه ندارم .کل بارداریمم افتاده بودم توتخت اینقدر ویارم بد بود دخترمم نمیتونستم بغل کنم .براش غذا درست کنم اینقدر غذای بیرون گرفتیم و دوست نداشت . وزنش کم شده . دیگه نینیا تو این سن آویزونن اشکال هم نداره اون صورت ماهشو نگاه کن خنده هاشو ببین لذت ببر من حتی گریه هاشم دوست دارم . بچه دوممه میدونم این روزا هم میگذره زندگی کم کم به روال عادی برمیگرده . ولی دلت برای الانش تنگ میشع‌.

بااینکه من خودم خیلی سخت میگیرم ولی ب تو میگم سخت نگیر بقول ی بنده خدایی خوبیش اینه که میگذره از این سن بچت لذت ببر یه روزی میرسه که دیگه آویزونمون نیستن (:
این قضیه فقط با مدیریت زمان حل میشه

والا منم شوهرم مثل‌شوهر شما شیفت هست بخدا دستم شکسته با کلی دعوا اوردم خونه بابام میگفت پاسو کارتا خودت بکن میگفتم نمیشه

نگران نباش هممون مثل همیم

ببخشید الان نگاه تاپیکات کردم شما اگه پسرت رفلاکس داره و دکترش زاد کرمی هست باید امپرازول شرکت کیمو بلاک بدی من یه بار اشتباهی اینو گرفتم و دخترم شدید بالاش میآورد دکتر گفت تنها شرکتی که بدرد میخوره مارک کیمو بلاکه

همه همین شرایط دارن دخترمن که اینقدر بدقلق میشه فقط من میتونم آرومش کنم شاید باورت نشه حتی دارم دوشم میگیرم همسرم میارتش جلوی در باید بمونه منو نگاه کنه تاآروم شه والاخونه رو میزاره سرش همین امشب یه لحظه رفتم داروخونه توصف بودم یهو دیدم همسرم اومده میگه بیا نفسش درنمیاد پس که گریه کرده بود تابغلش کردم آروم شدهمه همینیم دختر منم به شدت وابسته منه

اوووف همدردیم‌ماهم‌بیشتر از دو‌هفته اس رابطه نداشتیم این به هفته هرچقدر خواستیم بشه ماهان اجازه نداد ماهان تازه خوبید‌همسرمم تو‌حال خوابیده رفتم‌گفتم‌بیا بخاب جات اصلا زندگیمون مثل قبل نیست رابطه به کنار حتی شب ها موقع خواب یه بغل ساده هم‌نمیتونیم بکنیم

چه خوبه که همه مثل همیم اونوقت میفهمیم که فقط ما نیستیم که خسته میشیم همه اینجورین و ماهم بچه بودیم و مادرمون خیلی زحمتمون کشیدن

درکت میکنم تنها نیستی خواهر ولی میگذره نگران نباش ..من دیشب نیم ساعت هم نخوابیدم از صبح هم غرغر میکرد خدا شاهده ساعت پنج غروب بود دیگه کم آوردم بس جیغ میزد یکی محکم زدم تو سرم خودم نشستم گریه کردم ناهارم نخورده بودم ..شش شوهرم اومد دادم بهش ینی فقط بیهوش شدم دو ساعت خوابیدم

همه همینیم. فقط من یا شما ک نیستیم.سخت نگیر ب روز دلت برای همین روزا تنگ میشه

بدتر اینه که دوس داری این روزا بگذره ولی دلتم تنگ میشه من که همین الان به بزرگ شدنش فکر میکنم بغضم میترکه ولی واقعا بچه داری پیرم کرده مخصوصا که کمکی هم ندارم و شوهرمم اصلا کمک نمیکنه در حد یه ساعت بازی دادن فقط

میگذره گلم بهتر میشه

سوال های مرتبط