۱۴ پاسخ

خدااااا دورش بگردم
عزززم درست کل روز رو باهاش نیستی و یکم سخته اماااا به جنبه های مثبتشم نگاه کن بیرون تو جمع هم سنای خودش وقت میگذرونه چیزای جدید یاد میگیره بازی میکنه با بقیه بهتر ارتباط برقرار میکنه و یه دختر خودساخته و اجتماعی بار میاد نصفه روز دیگه بقیش رو از محبت شما تو خونه بهره میبره این برای بعد ها که مدرسه ها م میخاد بره خیلی خوبه
خیلی از بچه ها تو این سن وابسطه هستن و. کلا از جمع و دیگران فراری
من با اینکه شاغل نیستم ولی بعضی روز ها شاهان رو میزارم خونه مامانم یا پیش خاله هاش و عمه هاش و یک روز رو برای خودم میزارم چون نمیخام وابسطه من باشه الان خیلی راحت باهمه ارتباط میگیره و بهانه منو نمیگیره

خسته نباشی خانووووم😘
عزیزم این فکرا طبیعی هس
و هم من و هم بقیه میدونیم تا یه مادر مجبور نشه، بچه شو از خودش دور نمیکنه، ک البته این دور کردن تو قضیه ش فرق میکنه، جوجه اونجا بازی میکنه، کلی چیزای جدید یادمیگیره و...... خوب مسلم هست تا مامان عزیزشو ببینه دیگه دلش اون بازی های لذت بخش، اون محیط رنگارنگ، اون مربی های مهربون رو نمیخواد....
این جوجه بهترین مرغ (تورو میگم🤭) دنیا نصیبش شده🤩🤩🤩

عزیزم اصلا نگران نباش اینکه میره مهد و با بچه های دیگه ارتباط میگیره براش خیلی خوبه‌ . مهد ها هم الان کلی برنامه های اموزشی دارن برای بچه ها که مامانای خونه دار نه بلدن و نه فرصتشو دارن برای بچه هاشون انجام بدن. همین که بری خونه و براش تایم با کیفیت بذاری کافیه. خیلی از مامانی خونه دار برای بچه شون تایم با کیفیت نمیذارن و مدام درگیر کارای خونه هستن

ای جاااانم 😍😍 قربووووون اون معصومیتت بشم من جوجه😍 سمانه جانم حست کاملا طبیعیه ناسلامتی ما دیگه مادریم و اصلا هر کاری کنیم بازم فکر میکنیم کم گذاشتیم 🤗 ولی قشنگم به این فکر کن پیش اونا بهش خوش میگذره الان پسر من اصلا ارتباط نمیگیره با بچه ها و این واقعا اذیتم می‌کنه
استاد شجاعی می‌گفت اصلا بچه باید یکم از مادرش دور باشه که مادر بتونه بیشتر بهش لطف و مهربونی نشون بده
تنتون سالم و دلتون شاد باشه عزیزدلم 🥰

ای بابا چیه این مادرشدن که هررررکاری میکنی باز فک میکنی برای جیگر گوشه ات کم گذاشتی🥹ان شاالله خیلی زود نتیجه زحمتایی که براش میکشی میبینی،خدابزرگه🌸

الهیییی خدا قوت مامان شاغل ❤️

آخ الهی که خداپشت وپناهش باشه..خیلی فسقله

به نظرم خیلی قدرتمندی که تونستی پا بزاری رو قلبت و یه تیکه از وجودت رو چند ساعتی نبینی اونم تو این سن شیرین
واقعیتش من هنوزم نتونستم اصلا اظطراب جدایی می گیرم خودم باورت میشه
با این که مامانم طبقه پایینه میگه برو سر کار اما تمام وجودم درد می گیره وقتی از مهنا دورم
تمام فکر م ذهنم به هم می ریزه وقتی از مهنا دورم
راستش دارم فکر می کنم برای همیشه با ادامه تحصیل و خوندن برای دکترا و کارو اینجور چیزا خدا حافظی کنم
اما باز به خودم میگم مهنا آینده چی میگه بهم میگه مامان چرا نرفتی دنبال اهدافت
به نظرم عجیب ترین دو راهی ایه که گیر کردم

سلام عزیزم
چه قلمی خوبی داری
الهی تنت سلامت عزیزم
چند ساعت دخترقشنگتو میزاری مهد عزیزم؟

عزیزم خوشحالی داره اتفاقا اولا که مستقل بار مباد.. بعدشم خب مامانشو میبینه هااا میخای ذوق نکنهههه

ای جانم جوجه قشنگو
از چند ماهگی گذاشتی مهد منم دنبال پرستارم گیرم نیومده میترسم بزارم مهد اذیت نشد اولش؟

سلام مامان جوجه .میشه یکم ازشرایط مهد بگید مثلا چجورشیرش میدن یا پوشکشو عوض میکنند.مثلا میشورنش.هزاران دغدغه دیگه که خودتون میدونید میشه بگید

عزیزم*

خداحفطش کنه عزیزم❤️

سوال های مرتبط