خدایا پس کی این بچه آدم میشه.از اول تولدش همش باید پاش می‌شینم حالام ک چاردستوپام می‌ره میگه بشین پیشم تا بلند میشم اشک میریزم بیاو ببین.حاضر نیس خودش بشینه بازی کنه یا دنبالم بیاد.تو آشپزخونه میبرمش میگه بشین پیشم.تنها ک باشم نه غذا میتونم درست کنم ن ظرف بشورم ن هیچی دیگه.منم شوهرم کارش شهر دیگست هفته ای چند روز نیس.مامانم اینان ک همش نمیتونن بیان پیشم.بچه اولمم هست.دیگه از گریه هاش عصبی میشم سرش داد میزنم.خسته شدم داره یازده ماهش میشه هنوز دوتا دندون داره.هیچی هم حرفی نمیزنه فقط ایییی ایییی می‌کنه.خابشم ک درحد یه ربعه.اعصابو روانم بهم ریخته.خونه کثیفو نامرتب آرامشم صفرهمشم یه دردی دارم.دیگه بریدم بخدا.خ وابسته ب باباشه.اگه اون نباشه همش نق می‌کنه.بااون ک باشه منم نباشم هیچ مهم نیس براش.جالبه فقط نق هاش واسه کنه برا کس دیگه کاری ندارها بچه خوبیه.واسه همین هیچ کس حرفمو باور نمیکنه😮‍💨

اگر خودت آرامش داشته باشی بچه هم آرومتر میشه اضطراب مادر به بچه منتقل میشه باهاش بازی کن تا نق نزنه

وابسته به مادرشه گناه داره می‌ترسه ازش جدا بشی اون بچه مادر رو پناه و امنیت خودش میدونه منم سر بچه اولم تجربه نداشتم سرش داد میزدم گاهی اما همون موقع عذاب وجدان میگرفتم بچه دومم رو اصلا سعی میکنم داد نزنم برس به بچه خونه مهم نیست نهایت تا دوسالگی بچه اینطوره بعدش درست میشه بچه باید برامون تو اولویت باشه بعدم بچه مگه ۱۱ ماهگی باید حرف بزنه حتما مهم نیست یاد میگیره نگران نباش و از نوزادی بچه لذت ببر و باهاش وقت بگذرون بچه منم نهایت یک ربع میخوابه صبح زود قبل بیدار شدنش سریع غذا مو میزارم بقیه کارهای خونه هم مهم نیست نهایت هفته ای یکبار انجام میدم

دقیقا بچه منو نوشتی ده روز دیگه میشه یک سالش درو دیوارو میگیره راه میره اما بلند بشم برم دسشویی قیامت میکنه میگه کلا تکون نخور دقیقا باباشو بمن ترجیح میده عین زندونی ها همش خونم هیچجا نیس برم نه مهمونی نه تفریح نه سفر تازه خیلی بدخوابه با شربت میخوابونم شبا روزها هم هیچ😣😣😣😣😣

عزیزم صبور باش، تو دوره اضطراب جدایی هست طبیعیه اینطور رفتار کنه.
پسر من اصلا تازه همین ماه دندون در آورده نگران دندوناش نباش، کم کم حرف هم میزنه.
خونه هم تا یه مدت این وضعیته دیگه امیشه که بچه‌ها تو این سن نمیمون، خودت رو عذاب نده.