خواهرا سلام
یکشنبه عصر بچمو بردم سنجش شنوایی به من گفته بودن نخوابونش که وقتی اومد بخوابه ک بزاره دستگاه بزاریم دور گوشش نگفتن حتما دارو باید بدیم که با خواب عمیق بخوابه منم ت. ماشین شیر دادم تا رسیدم خوابید بعد اونا اومدن دور گوشش الکل زدن محکم کشید پا شد انقد گریه کرد ک نگو بعد دارو دادن گفتن بهش بدید دادیم تا شروع کردم بدیم با سرنگ کلی بالا اورد بعدم دیگ نمیخوابید هر جور بود دارو را دادیم
بعد برگشتیم ک بیاییم خونه تو راه خوابید زنگ زدم گفتم خوابید گف بیارش بردیمش تا دکتر رف کارش شروع کنه وسط کار بیدار شد و از اینکه کلی سیم دورش بود ترسید کلی گریه کرد بعدم این سگا همون دکتر و منشی خدا ازشون نگزره اون چسب ک زدن خواستن بکنن هی گفتم نمیخا. خودمون میکنیم ول کن پنبه آورد بزور هی دور چسب زدن انقد عصبانی شدم ک نگو انقد بچم گریه کرد ک نفسش رف تو خدا از سر ای دکتر و منشی نگزره تازه چند تا موهاشم کنده شد بمیرم برا بچم
حالا از همو شب بکم داغ میشه الانم یکم داغه چیکار کنم من بدبخت
نکنه ترسیده

۳ پاسخ

شاید ترسیده
اسفند دود کن واسش بعد دوقاشق نمک بریز تو لیوان یه مقدار آب بعد یه ماهیتابه روحی قدیمی بردار زیر شو کم کن بعد اونو نمک آبو ریختی بگو اسم پسترو بگو بعد بکو ترسو شو میگیرم

اگه تب داره ببرش دکتر

چرا بردیش الان؟ نوزادی مگه نبردی؟

سوال های مرتبط