۱۲ پاسخ

جوری بزنش ک وقتی تو را میبینه وحشت کنه مادرش حرف زد مادرشم بزن

باید مادرش میزد و ادبش میکرد که بجه رو اذیت نکنه ولی متاسفانه به خودشون نمیکرن ‌

عزیزم شاید بچش واقعا مشکل داره پسر خاهر منم خیلی بچم میزد خاهرم بنده خدا خیلی دعواش می‌کرد ولی تاثیر نداشت الان بردن دکتر گفتم اوتیسم خیلی خفیف داره من الان دوروزه دارم گریه میکنم سر همین شاید اونم مشکلی داره گناه داشت نباید میزدی رفت آمد کم کنید

کارت اشتباهه عزیزم کاش نمیزدی اون از گوشت وخون خودته میگی ۴سالشه بچه چی میفهمه کاش با بازی کردن یه جوری سرگرمش میکردی

من یه بچه ها فامیل دست بزن داره بچمو ثانیه ایی تنها باهاش نمیذارم و تا میشه دوست ندارم تو مهمونیا بچش باشه مامانش رفتارای زشت بچش رو ب باهوشی بچش نسبت میده ولی شما چون برادرزادت هست باید بری کنارشون ثانیه ایی تنها نذاری

نه نبایدمیزدی بایدبچت بغل میکردی ازاونجامیرفتی

خوب کردی دستتم درد نکنه اخه ۴سال دیگ باید یکم رام باشه

نزن، تو تنهایی زهر چشم بهش نشون بده، مثلا بگو یک بار دیگه بچمو بزنی،با نخ سوزن میدوزمت بعدش تو گونیت میکنم زنگ میزنم بیان ببرنت خخخخخخ

به هبچ‌وجه نباید کتک بزنی ولی چهارچشمی مراقب باش اصصلا نذار به بچه آسیب بزنه عزیزم بچه شما هنوز کوچیکه توانایی دفاع از خودشو نداره. فقط اجازه نده کتک بزنه یا بخوره همین.

عزیزم نمیخام ناراحتت کنم ولی زدن بی فایده هست باید حواسشون پرت کنی وقتای که میزنه حالا برعکسه بچه من میزنه بچه دادشم که ۸سالشه اونوخیلی مثبته بچه من شر شور داره و هیجانی هست مرتب اینروزا که مهمونم هستن میزنه بهش منو زنداشم حواسشون پرت میکنیم که فراموش کنه نزنه

منم برادر زاده م ۴ سالشه و ی وقتایی دخترمو اذیت می‌کنه منم عصبانی میشم دعواش میکنم حتی دلم میخواد بزنمش ولی وقتی آروم میشم دلم میسوزه چون از گوشت و استخون خودمه عشق خودمه🥺

قطع رابطه کن فعلا

سوال های مرتبط

مامان جوجه هام مامان جوجه هام ۲ سالگی
خانوما یچیزی میگم شما قضاوت کنین بخداقسم دارم میخورم اگر من یک درصد بخاطر اینکه تولدم بود و شوهرم کاری برام نکرد من اینجوری گفتم بهش.بچه هو رو برده بودیم پارک بچه ها هی میدوییدن اینور اونور یکی بچه هام خیلی شیطون تره وقتی میره دیگه میره خب توپارک شوهرم من سه بار دست این بچه رو گرفت کشوند بالا ک مثلا بغلش کنه ندوعه از رک حرص هیچی نگفتم دوباره دم بوفه بودیم دیدم داره میدوعه خیلی دور شده بودازمون یهو شوهرم دوییدپشت سزش بگیرتش دوباره دیدم بااین قد دومتریش مچ دست بچه روگرفت کشوندش بالا یکیم زد توگوش بچه منم دوییدم سمتش بهش گفتم بلند اگه یکبار دیگه دست بچه رو اینجوری بکشونی هرچی دیدی از چش خودت دیدی مردمم داشتن نگامون میکردن ی زنه هم داشت میگفت خاکتوسربی لیاقتت بچه رو نزنی حالا اومده دست پیش گرفته ک چرا جلو مردم اینکارکردی گفتم من ن توهین کردم ن فحش دادم فقط گفتم دیگه نبینم اینکاروبکنی چهاربار دست بچه رو کشیدی مگه این بچه دستش ب اهن وصله بیشعور ک ی ذره آداب درست رفتار کردن با بچه رونداری بعدم گفت امشب یا جای منه یاجای تو فرداهم میری خونه بابات تاشنبه من تکلیفتو روشن کنم میرم دفترقضایی و نمیدونم طلاقت میدمو ازاین حرفا منم ینی کارتم میزدی خونم نمیومد گفتم برو هرگهی میخای بخور الانم یک ساعته رفنه نیومده خونه من چیکار کنم دستش(؟البته ناگفته نماند ما دعوا زیاد داریم و این یکی یجوری ریز دعوا بود و یجورایی هم بهونه واسه این حرفاش)اصلا نمیتونیم باهم خوب رفتارکنیم روزی نیس دعوا نباشه توخونه ن اینکه خیلی شدید باشه ها همین لفظی منم خسته شدم بردیم ازش صب تاظهر ک خونه نیس با بچه هام عصاب خوردی دارم دیگه نمیتونم این چیزام تحمل کنم چیکار کنم؟
مامان بردیا و بنیامین مامان بردیا و بنیامین ۳ سالگی