۲۴ پاسخ

رو خودت کار کن ک وسواسی بودنتو بزاری کنار
بچه یادش نمیاد که خونه تمیز بوده یا نه اما این رفتارای بد یادش میمونه

خداروشکر ک وسواسی نیستم هم خودم راحتم هم اطرافیان

تمام رفتارهات توی ذهن ناخوداگاهش میمونه حق نداری بزنیش،برای وسواست برو دکتر بهت قرص میده خودتو درست کن خودتم که میدونی بیماری روانیه. خدا قهرش میگیره روشو ازت برمیگردونه

دختر منم امشب بهونه گیری میکرد همش چشماش بسته خوابش میاد ولی نمیخابید فقد قلط میزد تا خوابش برد پاک روانی شدم

🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌🙌

این شرایط واسه همه هست خودتو سرزنش نکن توام آدمی احتیاج به استراحت داری کاش شوهرت زودتر درک میکرد ومیود بچه رو می‌گرفت تا به اینجا نرسی
الآنم عیب ندارع واسه منم همچین شرایطی پیش اومده

گلم حق داری همه‌گاهی خسته می شیم ولی از من به تو نصیحت کار خونه رو ول کن کار خونه همیشه هست هیچ وقت تمومی نداره کار خونه رو ول کن انرژیتو بزار برای بچت. بچگی دخترت فقط یکباره و این روزا دیگه تکرار نمی شه

منم تنهام کمر درد شدید دارم ولی خوب اصلا دلم نمیاد بچه رو حتی دعوا کن‌گناه دارن ما اوردیمشون این دنیا باید بهترین مادر باشیم براشون

عزیزم نمیشه که به زور بچه خوابوند بجه ۱ساله چی میفهمه اخه ..میخوابیدی اسباب بازی جلوش میریختی من چرت میزنم هیذچشمام باز میکنم نکاش میکنم پسر من ساعت ۴به خدا میخوابه خودش قل میخوره بعد میخوابه اصلا به زور نمیخوابونمش خسته باشه خودشون میخوابن تورخدا نزنش منم‌ وسواسم ولی الان پسرم واجب تز ازخونه ام بی خیال باش اونم خوابید تو هم بخواب که انرژی داشته باشی من اصلا تا حالا حتی سرش داد نزدم چه برسه بزنمش گناه داره حوصله کن بچه است دیگه خونه زندگی واحب یا بچه ات خونه بچه دار همیشه بهم ریخته است هرکاری کنی تا بچه ات بزرگ بشه الکی خودت خسته نکن که بعدم‌اعصابت به بچت نرسه

من دخترم نزديك ٧سالشه تا حالا دستمو براش بالا هم نبردم خدا شاهده چه برسه كه بزنم
منم وسواسم واي ميگم اشكال نداره بچه ست
تا الان داشتم خونه تمييز ميكردم
فبلم دارم ازش كه ١/٥سالشه شير كاكائو ميخوره تف ميكنه زمين ميخنده اخرشم ليوانو پرت كرد انداخت شكست حتي اخم هم بهش نكردم
بچه موجودي كه تا حالا هيچيو نديده تجربه نكرده نميتوني بهش خرده بگيري
سعي كن اينجور مواقع بديش دست باباش خود يكم ريلكس كني ولي نزن
زدن فشار روانيش در حد تجاوزه به بچه

عزیزم حتما یه مشاوره برو آدم گاهی وقت ها بعضی کارهاش دست خودش نیست مبادا افسرده بشید

وای عزیزم چطور دلت اومد کتک زدی طفل معصوم رو بچه واقعا شیرینه زندگیه همه ما این مشکل داریم نباید بیفتیم بجونشون مکه برای تاوان پس دادن دنیا اومدن دیک نزنیش تو رو خدا ،😔😔من که از کارت ناراحت شدم پسر منم خیلی اذیت داره باید کتکش بزنم با مهربانی ارومش میکنم بچه محبت میخواد توجه میخواد ن کتک گلم

پسرم کابینتو اشپزخونه و کلا خونه رو خیلی کثیف میکنه حتی میوه خوردنشم کثیف کاریه یکم کلافه میشدم تا یه روز توگهواره دیدم مادری عکس بچشو گذاشته که کابینتارو ریخته بیرون خداشاهده چندهفته بعد عکس بیهوش بچه اش توبیمارستان بود مادر زجه میزد بچه اش بلندشه دوباره کابینتارو بریزه بازی کنه ولی بچه بیهوش روتخت بیمارستان بود خیلی برام تلنگر بود

اینکارو نکن اصلا بعدها که بزرگتر شه عذاب وجدان میگیری بد و میرسه روزی که دیگه حتی سراغتم نمیاد الان کوجولو بهت نیاز داره بعدم خوابش نمیاد نمیشه که خودتو بزار جای اون کسی مجبورت کنه کاری کنی که نمیخوای واست راحته من پسرم شده ۲ اینا خوابیده ولی چاره ای نیس میزارم بازی کنه تا خسته شه بعدم واقعا بچه یکساله هیچی نمیفهمه فقط کنجکاو و داره هوش هیجانیشو کامل میکنه

توام انقد وسواس نباش هرچقدر ک بریزه تمیز ک میشه ن خودت اذیت کن ن اون فرشته خدا رو

یک ربع وقتت رو بزار بازی میکنه خسته میشه خودش میخابه .بعدش به کارات برسی.همه همینیم .بین کارها باهاش بازی میکنم دوباره میرم به کارام میرسم.شبا بازی میکنم لالایی میخونم، با خودم میبرمش کارای سبک انجام میدم تو بغلم نگاه میکنه.
بعضی وقتا تا دیر وقت بیداره طول میکشه بخوابه.فرداش دوباره از نو کار میکنم.منم دست تنهام .مادرم میاد غر میزنه اذیت میکنه میره. اما نمیتونم واسه بچه کوتاهی کنم .

انقد وسواس نباش هیچی بخدا جای بچه رو نمیگیره هیچ چیز ارزش نداره من ب شخصه قبلا اگ کسی خونه رو می ریخت یا مهمون می اومد بچه ها دست کثیف شون میخورد جایی قیامت میکردم الان پسرم رو مبل آب می ریزع دستشو همجا می ماله همه چیز کثیف میکنه منوبا عشق نگاهش میکنم میدونی من از ۶ ماهگی ویهان کنار سفره پیش خودمون گزاشتیم سفره پهن می کردم خودش میخورد می‌ریخت بازی می‌کرد کلی کثیف کاری میشد در حدی ک لباس هاش قابل شستن نبود ولی میگم بزار بعدا پیشمون نشم از هر لحظه‌ اش

تصویر

عزیزم تنها نیسی منم دقیقا هم حسو حال تورو دارم.از صبح ک بیدار شده فقد دوساعت خوابیده.الان ساعت ۱ شب ب بدبختی خوابش کردم.اینیدر اذیت کزده.. کاش دیگه شب راحت می‌خوابید.از ایونطرف تا صبح صد بار بیدار میشه.بعضی وقتا دلم‌میخواد خودمو بکشم.والا بخدا همش دست تنها با بچه ای ک اصلا خواب نداره

منم دیشب تا ۴ داشتم گریه میکردم .
سر شب پسر بزرگم کع ۳ سالشه زدم داشتم خفه میشدم از عذاب وجدان🥺🥺🥺

وقتی خسته ک بشم بیشتر بوسش میکنم نگاهش میکنم باهاش بازی میکنم ک اون کبودی حس نکنه

ببین من تا الان حتا صدامم برای پسرم بلند نکردم ولی جاریم پسرش ک دوماه از ویهان بزرگ تر هست رو میزنه ها ن ب شوخی ویشکون میگیره یا دخترش ک ۳ سالشه رو بار ها دیدم خدا سر شاهده موهاش میکشه.
یا اون روز دوستم پسرش تو پارکینگ لیوان انداخت شکوند دوستم زد تو سر پسرش اونم ۲ ماه بزرگ تره بچه نفسش رفت ولی در کل زدن درست نیست منم تنهام منم کسی رو ندارم ولی من خاستم ک این بچه بدنیا اومده پس جونمم در بیاد باید مراقبش باشم
می دونم توام فشار روته ولی نکن نزن ک بعد خودتم عذاب وجدان نگیری ببین من ب شخصه حتا دادم نمیزنم با صدای بلند اصلا

اشکال نداره دوباره نزنی برو باهاش بازی کن تا خسته شه بخوابه

بچه داری واقعا سخته منم خیلی کم میارم جدیدا خیلی شلوغ شده همش جیغ میکشه

نزنش🥲گناه داره اون بچست چیزی نمیفهمه منم شده عصبانی خیلی شدید بشم ولی اروم زدم گریه نکرده

سوال های مرتبط

مامان شــاهان🩵 مامان شــاهان🩵 ۱۵ ماهگی
امشب پسر یکسالم خیلی بی تابی میکرد،نمیدونم چ دردی داش هرچند دقیقه بیدارمیشد گریه میکرد گریه شدیددددد...اینقدری ک بغلم راهش بردم تا آروم شه دیگ خودمم نا نداشتم،آخرین بار داشتم شیرش میدادم دستم زیرسرم خابمون برد هردمون ک بعدچنددقیقه با جیغش باز بیدارشدم دستمم خواب رفته بود...

هرچقد شوهر عنمو ک کنارم بود صدا زذم ک بیا بغلش کن دستم خابیدع اصن محل نداد هی میگف ول کن و باشه ولی بلند نمیشد منم پاشدم همونطور بچمو بغل کردم تو خونه راهش بردم حس کرذم داره از دستم میفته اونم هی جیغای بد میزد و طوری ک انگار میخاس خودشو از بغلم پرت کنه پایین،گذاشتمش رو تشکش شرو کردم ب گریه ک مامانی چیکارکنم خوب بشی و گریه نکن😭کم آوردم دیگ همونطوری ک گریه میکرد رفتم سمت شوهرم زدم ب پاش یکم محکمترازحالت معمولی و زذم ب پیشونیم باگریه ک خاهش میکنم بلندشو کمکم کن اونم باعصبانیت پاشد و گف چی میگی دیوانه روانی آشغال بیشعور احمق چی میگی این بچه رو هم تو دیوانش کردی و این حرفا...بعدم بچمو برداش بردش اونور خونه همونطوری ک اون طفل معصوم از درد جیغ میزد این احمق هم گف چته دیگ توهم هر پنح دقیقه الکی پامیشی اینکارا ازخودت در میاری...


خدایا به هرچی ک برات عزیزه ازش نگذر😔

خاهشا به یه طریقی منوبچمو ازش  جداکن